اجزای جمله در زبان انگلیسی + مثال | آموزش جامع و ساده!
قبل از این که به سراغ بررسی بسیار دقیق و عمیق اجزای جمله در زبان انگلیسی برویم کلیات را به شما میگوییم. در زبان انگلیسی برای ساخت یک جمله ساده نیاز به فاعل و گزاره (فعل و آنچه همراه و بعد از آن میآید) داریم. مثلا I love chocolate (من شکلات دوست دارم)؛ در این جمله I فاعل جمله شماست (که نشان میدهد چه کسی شکلات دوست دارد یا در واقع چه کسی کار انجام میدهد)، love فعل جمله است و در نهایت chocolate مفعول است.
به شکل کلی جملات شما میتوانند خبری (مثبت یا منفی)، سوالی یا امری باشند. در جملات خبری مثبت شما ساختار کلی و ساده را دنبال میکنید، در جملات خبری منفی در صورتی که فعل be یا مدالها (can، could، may، might و …) داشته باشید کافیست بعد از آنها کلمه not بیاورید. مثلا:
I am not a teacher.
من مدرس نیستم
He should not come here.
او نباید اینجا بیاید
در صورتی که فعل دیگری داشته باشید از افعال کمکی (auxiliary verbs) مثل have و has یا مثلا do و does به همراه not استفاده میکنید:
We do not know your name.
ما اسم تو را نمیدانیم
He hasn’t done his homework.
او تکالیفش را انجام نداده
جملات سوالی هم همین روند را طی میکنند. با این تفاوت که فعل اصلی یا فعل کمکی قبل از فاعل میآید. برای بهتر متوجه شدن به مثالها توجه کنید:
Are Sam and Samantha nice people?
آیا سم و سمانتا آدمهای خوبی هستند؟
Can you play the piano?
میتوانی پیانو بنوازی؟
Do they want to stay?
آیا آنها میخواهند بمانند
Have they left?
آنها رفتهاند؟
اجزای جمله در زبان انگلیسی چیست؟
- اسم (noun)
- ضمیر (pronoun)
- فعل (verb)
- صفت (adjective)
- قید (adverb)
- حرف اضافه (preposition)
- حرف ربط (conjunction)
- حرف تعریف (article)
- حرف ندا یا حروف تعجبی (interjection)
حال که کلیت موضوع را به شما گفتهایم به سراغ اصل مطلب و بررسی مفصل میرویم. با ما همراه باشید.
اسم ها (nouns)
اسامی در انگلیسی بخش مهمی از این زبان را تشکیل میدهند. اسمها میتوانند موارد مختلفی را نشان دهند: از افراد و اشیا، تا ایدهها و محلها. اسمها میتوانند انواع مختلفی داشته باشند:
نوع اسم | تعریف | مثال |
---|---|---|
اسم عام (Common Noun) | به چیزهای کلی اشاره میکند، و نه یک شخص یا شیء خاص |
dog (سگ) city (شهر) book (کتاب) |
اسم خاص (Proper Noun) | به یک شخص یا شیء خاص اشاره میکند |
Rover New York Harry Potter |
اسم انتزاعی (Abstract Noun) | به ایدهها، کیفیتها و حالتها اشاره میکند |
love (عشق) freedom (آزادی) wisdom (خِرَد) |
اسم عینی (Concrete Noun) | به چیزهایی اشاره دارد که میتوان با حواس پنجگانه آنها را تجربه کرد |
apple (سیب) rain (باران) music (موزیک) |
اسم قابل شمارش (Countable Noun) | اسمها و چیزهایی که میتوان آنها را شمرد |
cat (گربه) tree (درخت) coin (سکه) |
اسم غیرقابل شمارش (Uncountable Noun) | اسمها و چیزهایی که نمیتوان آنها را شمرد |
water (آب) air (هوا) information (اطلاعات) |
عملکرد های اسم در جمله
اما علاوه بر انواع مختلف، اسم در انگلیسی و در جمله و گرامر، میتوان عملکردهای مختلفی نیز داشته باشد. در ادامه این عملکردها را میبینیم:
عملکرد اسم | توضیح | مثال با ترجمه |
---|---|---|
subject (فاعل) |
اسمی که در جمله کار را انجام میدهد. |
Dogs bark. سگها واق میزنند. |
object (مفعول) |
اسمی که در جمله دریافتکننده کار است. |
I love chocolate. من شکلات دوست دارم. |
complement (مکمل) |
اسمی که معنا را در جمله تکمیل میکند. |
He is a doctor. او یک پزشک است. |
appositive (بدل) |
اسمی که یک اسم دیگر در جمله را بازنامگذاری میکند یا اطلاعات بیشتری راجع به آن میدهد. |
My friend, Sarah, is a teacher. دوست من، سارا، یک مدرس است. |
ضمایر (Pronouns)
ضمایر در قواعد انگلیسی نقش مهمی دارند، چرا که جایگزین اسم میشوند و از تکرار زیاد یک اسم در جملات ما جلوگیری میکنند. ضمایر نیز مانند اسم در انگلیسی انواع مختلفی دارند و میتوانند در جمله نقشهای مختلف را به عهده بگیرند که در ادامه میآوریم:
نوع ضمیر | توضیح | شامل |
---|---|---|
ضمیر شخصی (Personal Pronoun) |
به یک شخص یا یک چیز خاص اشاره میکند | I, you, he, she, it, we, they |
ضمیر ملکی (Possessive Pronoun) | مالکیت را نشان میدهد | mine, yours, his, hers, its, ours, theirs |
ضمایر انعکاسی (Reflexive Pronouns) | به فاعل جمله برمیگردد | myself, yourself, himself, herself, itself, ourselves, yourselves, themselves |
ضمیر اشارهای (Demonstrative Pronoun) |
به چیزها یا اشخاصی که در فاصلهی نزدیک یا دور از لحاظ زمانی یا مکانی هستند اشاره میکند | this, that, these, those |
ضمیر پرسشی (Interrogative Pronoun) |
در سوالات از آنها استفاده میشود | who, which, what, … |
ضمیر نسبی (Relative Pronoun) |
برای آوردن یک جملهواره موصولی استفاده میشود | who, which, that, … |
ضمیر نامعین (Indefinite Pronoun) |
به افراد یا اشیای نامشخص اشاره میکند | anyone, everybody, something, … |
عملکرد های ضمایر در جمله
همانطور که گفته شد ضمیرها میتوانند در جمله نقشهای مختلفی داشته باشند:
نقش در جمله | توضیح | مثال |
---|---|---|
فاعل | به عنوان فاعل جمله استفاده میشود |
.I am happy من خوشحالم. |
مفعول | به عنوان مفعول یک فعل یا حرف اضافه استفاده میشود |
She likes him. او را دوست دارد. |
ملکی (مالکیت) | مالکیت را نشان میدهد |
This is hers. این مال او است. |
فعل ها (Verbs)
فعل ها مهم ترین بخش از اجزای جمله در زبان انگلیسی را تشکیل میدهند. بله مهمترین! چرا که با این که در جملات امری حتی فاعل هم نداریم، همچنان نیاز به یک فعل داریم. فعل ها میتوانند به دستههای مختلفی تقسیم شوند. در ادامه این دستهها را میآوریم:
نوع فعل | توضیح | مثال |
---|---|---|
فعل کنشی (Action Verb) |
یک فعالیت فیزیکی یا ذهنی را توصیف میکند |
run (دویدن) think (فکر کردن) play (بازی کردن) |
فعل ربطی (Linking Verb) |
فاعل را به کلمهای که آن را توصیف میکند ربط میدهد (وصل میکند) |
am is are seem (به نظر رسیدن) |
فعل کمکی (Auxiliary Verb) |
به فعل اصلی کمک میکند زمان یا حالت مجهول و معلوم و … را نشان دهد |
have do be |
فعل مُدال (Modal Verb) |
برای اهداف بسیار متنوعی از جمله صحبت راجع به لزوم، احتمال، توانایی، یا اجازه و … استفاده میشود |
can must should |
فعل عبارتی (Phrasal Verb) |
از یک فعل به همراه یک حرف اضافه یا قید تشکیل میشود |
give up (تسلیم شدن) take off (از زمین بلند شدن یا درآوردن لباس) look after (مراقبت کردن) |
فعل گذرا (Transitive Verb) |
برای تکمیل معنایش به یک مفعول نیاز دارد |
love (عشق ورزیدن) hate (متنفر بودن از) hit (زدن) |
فعل لازم (Intransitive Verb) |
برای تکمیل بودن معنایش نیاز به مفعول ندارد |
sleep (خوابیدن) die (مردن) arrive (رسیدن) |
افعال در زبان انگلیسی میتوانند در زمانهای مختلفی باشند؛
- حال ساده (simple past)
- گذشته ساده (simple past)
- آینده ساده (future simple)
- حال استمراری (present continuous)
- گذشته استمراری (past continuous)
- آینده استمراری (future continuous)
- حال کامل (present perfect)
- گذشته بعید (past perfect)
- آینده کامل (future perfect)
- حال کامل استمراری (present perfect continuous)
- گذشته کامل استمراری (past perfect continuous)
- آینده کامل استمراری (future perfect continuous)
صفات (Adjectives)
صفت ها همانطور که از نامشان پیداست کار اصلیشان توصیف است و میتوانند مقدار، اندازه، ویژگی، اصالت یا ملیت و بسیاری موضوعات دیگر را توصیف کنند. صفتها نیز مانند مواردی که پیشتر از آنها صحبت شد، انواع مختلفی دارند که در ادامه به آنها میپردازیم:
نوع صفت | توضیح | مثال |
---|---|---|
صفت توصیفی (Descriptive Adjective) |
حالت یا ویژگیهای یک اسم را توصیف می کند |
happy (خوشحال) blue (آبی) tall (بلند) |
صفت کمّی (Quantitative Adjective) |
تعداد، میزان یا درجه را نشان میدهد |
some (مقداری) many (بسیار) few (کم) |
صفت اشارهای (Demonstrative Adjective) |
به یک چیز یا یک شخص در فاصله زمانی یا مکانی دور یا نزدیک اشاره میکند |
this (این …) that (آن …) these (این …ها) those (آن …ها) |
صفت ملکی (Possessive Adjective) |
مالکیت را نشان میدهد | my, your, his, her, … |
صفت پرسشی
(Interrogative Adjective) |
در سوالات به کار میرود | which, what, whose |
صفت تفضیلی (Comparative Adjective) |
دو چیز را مقایسه میکند |
bigger (بزرگتر) smarter (باهوشتر) more interesting (جالبتر) |
صفات عالی/برتر (Superlative Adjectives) |
بیش از دو چیز را با هم مقایسه میکند |
biggest (بزرگترین) smartest (باهوشترین) most interesting (جالبترین) |
شاید با توجه به این که دستهبندیهای مشابهی را در ضمایر دیدهاید این سوال برایتان پیش بیاید که پس تفاوت بین مثلا صفت ملکی و ضمیر ملکی یا موارد دیگر در چیست؟ تفاوتشان در این است که ضمیر به تنهایی استفاده میشود ولی صفت حتما همراه با یک اسم (noun) به کار میرود.
ترتیب صفات در انگلیسی یکی از مباحثی است که در انگلیسی کنکور و انگلیسی پایههای مختلف بسیار پرکاربرد است و در عین حال در صورتی که می خواهید انگلیسی را کاملا استاندارد بنویسید و صحبت کنید باید آن را بدانید. ترتیب صفات به این شکل است:
- تعداد یا کمیت (quantity or number)
- کیفیت یا نظر (quality or opinion)
- اندازه (size)، سن یا قدمت (age)
- شکل (shape)، رنگ (color)
- اصالت/ملیت (origin)
- جنس (material)
- هدف (purpose)
قید ها (Adverbs)
قید ها بخش مهمی از زبان انگلیسی هستند و به ما کمک میکنند اطلاعات مختلفی را در جمله بگنجانیم. با این حال کار اصلی قید توصیف فعل است. قیود انواع مختلفی دارند که به آنها میپردازیم:
نوع قید | توضیح | مثال |
---|---|---|
قید حالت (Adverb of Manner) |
نشان میدهد که یک کار یا فعالیت چطور انجام میشود |
quickly (به سرعت) slowly (به آرامی) carefully (با دقت) |
قید مکان (Adverb of Place) |
نشان میدهد که یک کار یا فعالیت کجا انجام میشود |
here (اینجا) there (آنجا) everywhere (همهجا) |
قید زمان (Adverb of Time) |
نشان میدهد که یک کار یا فعالیت در چه زمانی انجام میشود |
now (الان) yesterday (دیروز) soon (به زودی) |
قید مقدار یا شدت (Adverb of Degree) |
مقدار یا شدت یک کار یا فعالیت را نشان میدهد |
very (بسیار) quite (تا حد زیادی) too (خیلی خیلی، زیادی) |
قید تکرار (Adverb of Frequency) |
نشان میدهد که یک کار یا فعالیت چند وقت یک بار انجام میشود |
always (همیشه) sometimes (گاهی) never (هیچگاه، هیچوقت) |
قید پرسشی (Interrogative Adverb) |
در سوالات استفاده میشود | where, when, how |
قید موصولی (Relative Adverb) |
برای جملهوارههای موصولی به کار میرود | where, when, why |
عملکرد های قید در جمله:
همچنین بد نیست جایگاه قیدها در جمله را بشناسید که بسته به نوع قید متغیر است:
نوع قید | جایگاه در جمله |
---|---|
قید حالت (Adverb of Manner) | معمولا بعد از فعل یا مفعول به کار میرود |
قید مکان | معمولا بعد از فعل یا مفعول |
قید زمان | معمولا در انتهای جمله |
قید شدت | معمولا قبل از کلمهای که آن را توصیف میکند/تغییر میدهد |
قید تکرار | معمولا قبل از فعل اصلی (به جز افعال be که بعد از آنها به کار میرود) |
حروف اضافه (Prepositions)
یکی دیگر از اجزای جمله در زبان انگلیسی حروف اضافه هستند. prepositions کلماتی هستند که ارتباط بین اسم یا ضمیر با یک کلمه دیگر در جمله را نشان میدهند. حال این حرف اضافه میتواند نشاندهنده زمان، مکان، جهت، و چیزهای دیگر باشد. با این اوصاف، بدون اتلاف وقت بیایید به سراغ انواع حروف اضافه در زبان انگلیسی برویم:
نوع حرف اضافه | توضیح | مثال |
---|---|---|
حرف اضافه زمان (Preposition of Time) |
نشان میدهد که یک چیز چه زمانی اتفاق میافتد |
at (در ساعتها و زمانهای دقیق) on (برای روزها و تاریخها) in (برای بازههای زمانی و بخش های مختلف روز) |
حرف اضافه مکان (Preposition of Place) | نشان میدهد که یک چیز کجا اتفاق میافتد |
at (در، دمِ) on (روی) in (در) |
حرف اضافه جهت (Preposition of Direction) |
جهت یا حرکت را نشان میدهد | to, towards, through |
حرف اضافه عامل (Preposition of Agent) یا Preposition of Instrument |
عامل در جملات مجهول، و یا یک ابزار یا متد را نشان میدهند | by, with |
حروف ربط (Conjunctions)
به سادهترین شکل، میتوان حرف ربط را به عنوان کلمهای تعریف کرد که کلمات، عبارات، و جملات را به یکدیگر ربط میدهد. حروف ربط به ما کمک میکنند ایدهها را ترکیب کنیم و جملات پیچیدهتری را بسازیم. در ادامه به انواع حروف ربط در زبان انگلیسی میپردازیم:
نوع حرف ربط | توضیح | مثال |
---|---|---|
حرف ربط همپایه (Coordinating Conjunction) |
کلمات، عبارات و جملاتی را به هم مرتبط میکند که اهمیت یکسانی دارند |
and (و) but (اما) or (یا) |
حرف ربط وابسته (Subordinating Conjunction) |
جملهواره وابسته را به جملهواره مستقل متصل میکند |
because (چون) if (اگر) while (درحالیکه) |
حرف ربط دوتایی یا جفتی (Correlative Conjunction) |
به شکل جفتی کار میکند تا عبارات متعادل یا برابر را به هم مرتبط کند |
either/or (یا … یا …) neither/nor (نه … نه …) both/and (هردوی … و …) |
برای درک بهتر در ادامه برای شما مثالهایی میآوریم:
I like apples and
من سیب و پرتقال دوست دارم
I tried, but I failed.
من سعی کردم، اما شکست خوردم
Do you want tea or coffee?
چای میخواهی یا قهوه؟
I’m happy because it’s sunny.
خوشحالم چون هوا آفتابیست
I’ll go if you go.
میروم اگر تو بروی
I read while you cooked.
در حالیکه تو آشپزی میکردی من مطالعه می کردم
حروف تعریف (Articles)
به شکل خیلی ساده میتوان گفت که حرف تعریف در انگلیسی صفتی است که پشت یک اسم به کار میرود و مشخص میکند چیزی که راجع به آن صحبت میکنیم یک چیز خاص است یا به شکل عمومی راجع به آن صحبت میکنیم. با این کار، حروف تعریف دقت و وضوح بیشتری به جملات ما میبخشند. حروف تعریف به دو نوعند:
نوع حرف تعریف | توضیح | حرف تعریف موردنظر |
---|---|---|
حرف تعریف نامعین (Indefinite Article) |
به اسم مشخصی اشاره دارد که هم شنونده و هم گوینده راجع به آن میدانند (آن را میشناسند) | the |
حرف تعریف معین (Definite Article) |
به یک اسم غیر مشخص اشاره دارد | a/an |
مثال:
Pass me the
خودکار را به من بده (هم شنونده و هم گوینده میدانند موضوع کدام خودکار است)
I saw a cat in the garden.
یک گربه در باغ دیدم
I ate an apple for lunch.
برای نهار یک سیب خوردم
توجه کنید که در صورتی که بخواهیم حرف تعریف معین به کار ببریم، در صورتی که حرف اول صدادار باشد از an استفاده میکنیم و در صورتی که حرف اول کلمه صامت باشد از a استفاده میشود. البته این موضوع استثنائاتی هم دارد.
حروف ندا یا حروف تعجبی (Interjections)
این حروف در واقع کلمات یا عباراتی هستند که یک حس قوی یا یک واکنش را بیان میکنند. حروف ندا در واقع در ساختار های گرامری و حالت استاندارد جملات قرار نمیگیرند و به شکل لغوی معنای خاصی ندارند اما کاربرد آنها بهشان معنا میبخشد و جزئی جدا نشدنی در اجزای جمله در انگلیسی میباشند. در ادامه انواع آنها را به شما میگوییم:
نوع حرف ندا | توضیح | مثال |
---|---|---|
حرف ندای تعجبی (Exclamatory Interjection) |
برای بیان احساسات قوی |
Wow (واو) Ouch (آخ) Hooray (هورا) |
حرف ندای پرکننده (Filler Interjection) |
برای پر کردن مکثها در هنگام صحبت کردن |
Um … Uh … Well (خب) |
حرف ندای پاسخ (Response Interjection) |
به چیزی که یک نفر گفته پاسخ میدهد |
Yes (بله) No (نه) Maybe (شاید) |
حرف ندای سلام و احوالپرسی (Greeting Interjection) |
برای سلام و احوالپرسی استفاده میشود |
Hi Hello Hey |
حرف ندای خداحافظی (Parting Interjection) |
برای خداحافظی استفاده میشود |
Bye Goodbye |
سخن آخر
امیدواریم از مقاله اجزای جمله در زبان انگلیسی استفاده کرده باشید. دقت کنید که این فقط یکی از درسهای رایگان زبانمستر بود و برای این که زبان انگلیسی را از پایه و کاملا رایگان یاد بگیرید میتوانید از آموزش رایگان زبان انگلیسی زبانمستر دیدن فرمایید.
دیدگاهتان را بنویسید