انواع ضمایر در انگلیسی | آموزش 9 ضمیر در زبان انگلیسی

I love to read books before going to bed.

من عاشق کتاب خواندن قبل از خواب هستم

You are the best thing that ever happened to me.

تو بهترین اتفاقی هستی که تابحال برای من افتاده

He is a great singer and songwriter.

او یک خواننده و ترانه‌نویس عالیست

She loves to travel and explore new places.

او عاشق سفر کردن و کاوش در مکان‌های جدید است

It’s raining outside, so we should stay indoors.

بیرون دارد باران می‌بارد، پس باید داخل بمانیم

They are coming to the party tonight.

آنها امشب به مهمانی می‌آیند.

John and I are going to the beach this weekend.

جان و من این آخر هفته داریم به ساحل می‌رویم.

We all need to work together to achieve our goals

ما باید همه با هم کار کنیم تا به اهدافمان دست یابیم.

You and your sister should come with us to the movie theater.

تو و خواهرت باید با ما به تئاتر سینما بیایید

She and her husband are expecting their first child.

او و شوهرش منتظر به دنیا آمدن بچه اولشان هستند

Please give me the book when you’re finished with it.

لطفا زمانی که کارت با کتاب تمام شد آن را به من بده

Can you help him with his homework?

می‌توانی به او در تکالیفش کمک کنی؟

I saw her at the store yesterday.

دیروز او را در فروشگاه دیدم.

He invited us to his birthday party.

او ما را به جشن تولدش دعوت کرد

They asked me to join their club

آنها از من دعوت کردند تا به باشگاه (کلوب)شان ملحق شوم

The teacher gave them a lot of homework.

مدرس به آنها یک‌عالمه تکلیف داد

She loves him more than anything in the world.

او را بیشتر از هر چیزی در دنیا دوست دارد

I don’t understand it, can you explain it to me?

آن را متوجه نمی‌شوم، می‌توانی به من توضیحش بدهی؟

The company hired her as the new CFO.

شرکت او را به عنوان مدیر مالی جدید استخدام کرد

This book is mine.

این کتاب مال من است

Is this pen yours?

آیا این خودکار مال توست؟

The decision is his to make.

تصمیم برای اوست که بگیرد (تصمیم تصمیم اوست)

The victory was all hers.

پیروزی تماما ازآن او بود

The house is ours.

خانه مال ماست

The choice is yours.

انتخاب، انتخاب شماست

That blue car is theirs.

آن ماشین آبی مال آنهاست

I taught myself to play the guitar.

گیتار زدن را خودم به خودم یاد دادم

You should treat yourself to a vacation.

باید به خودت یک تعطیلات بدهی

He cut himself while cooking.

او خودش (دستش) را موقع آشپزی برید

She painted the portrait herself.

او خودش پرتره را کشید

The cat cleaned itself.

گربه خودش را تمیز کرد

We built this company

ما این شرکت را خودمان ساختیم

You guys can help yourselves with cakes.

شما می‌توانید با کیک از خودتان پذیرایی کنید

They built the house themselves.

آنها خودشان خانه را ساختند

Who is going to the party?

چه کسی به مهمانی می‌رود؟

To whom was the letter written?

نامه به چه کسی نوشته شده بود؟

Whose book is this?

این کتاب مال چه کسی است؟

What is the time?

ساعت چند است؟

Which dress do you like more?

کدام لباس را بیشتر دوست داری؟

This is the last wish I have.

این آخرین آرزوییست که دارم.

.That’s not my problem

(آن) مشکل من نیست.

These are my children.

اینها بچه‌های من هستند.

Those come with a discount.

آنها تخفیف دارند.

All are welcome to attend the meeting.

از تمامی افراد برای شرکت در جلسه استقبال می‌شود

I don’t like this bag, buy me another!

این کیف را دوست ندارم، یکی دیگر برایم بخر

Do you have any questions?

سوالی دارید؟

Anyone can learn to play the piano.

هر کسی می‌تواند یاد بگیرد پیانو بنوازد

I didn’t eat anything for breakfast.

من هیچ چیزی برای صبحانه نخوردم

Each of the students received a certificate.

هر یک از دانش‌آموزان یک گواهی دریافت کرد

A lot of people have heard about quantum physics, but few understand it.

بسیاری از افراد راجع به فیزیک کوانتوم شنیده‌اند، اما افراد کمی آن را می‌فهمند

Many are called, but few are chosen.

با بسیاری تماس گرفته می‌شود، اما تعداد اندکی انتخاب می‌شوند

Nobody knows what I’ve been through.

هیچ کس نمی‌داند از چه چیزهایی گذر کرده ام (چه بر من گذشته)

I asked all my friends for help, but none responded.

از تمام دوستانم کمک خواستم، اما هیچ یک پاسخ نداد

Is that Mountain Dew? Give me some!

آن نوشیدنی ماونتن دو است؟ مقداری به من بده!

Someone left their bag on the bus.

یک نفر کیفش را در اتوبوس جا گذاشته بود

I myself don’t believe in ghosts.

من خودم (به شخصه) به ارواح اعتقاد ندارم

You yourself said that it was a good idea.

تو خودت گفتی که ایده‌ی خوبی بود

He himself admitted the mistake he had made.

او خودش اشتباهی که مرتکب شده بود را پذیرفت

She baked the cake herself.

او خودش کیک را پخت

The cat itself knocked over the vase.

گربه خودش گلدان را چپه کرد (و شکست)

We ourselves are responsible for the situation.

ما خودمان مسئول (این) وضعیت هستیم

You yourselves are to blame for the mess.

شما خودتان باید به خاطر این گندی که زده شده سرزنش شوید

They themselves decided to go on a trip.

آنها خودشان تصمیم گرفتند که به یک سفر بروند

John and Mary love each other.

جان و مری عاشق یکدیگر هستند.

The team members help one another.

اعضای تیم به یکدیگر کمک می‌کنند.

The man who lives next door is a doctor.

مردی که کنار ما زندگی می کند یک دکتر است.

The woman to whom I spoke is my teacher.

خانمی که با او صحبت کردم معلم من است.

The boy whose bike was stolen is my cousin.

پسری که دوچرخه‌اش دزدیده شد پسرعموی من است.

The book which is on the table is mine.

کتابی که روی میز است مال من است.

The house that is on the hill belongs to my aunt.

خانه‌ای که روی تپه است مال خاله من است.