در این مقاله لیست کاملی از کلمات متضاد انگلیسی (antonyms) را آماده کرده ایم. در ادامه تعداد زیادی کلمه آمده که هر جفت کلمه، دو واژه متضاد را نشان می دهد. کلمات مخالف در انگلیسی را به ترتیب حروف الفبا آماده شده و میتوانید در مقابل هر کلمه، متضاد و معنی آن را مطالعه کنید. کلمات متضاد انگلیسی دارای فایل صوتی اختصاصی نیز میباشد که میتوانید هنگام مطالعه از صوت تلفظ آن هم استفاده نمایید.

170کلمات متضاد انگلیسی به ترتیب حروف الفبا

سعی کنید منفعلانه با این واژگان برخورد نکنید و کلمات را فعالانه یاد بگیرید. استفاده از دفترچه مخصوص یادگیری لغات، دیدن مثال های مختلف در دیکشنری های مختلف آنلاین و آفلاین، تکرار و تداوم و بازگشتن به کلمات قبلی، در نهایت منجر به انتقال کلمات به ناخودآگاه شما خواهد شد و قادر خواهید بود در موقعیت های مختلف از آنها استفاده کنید.

کلمات متضاد انگلیسی با حرف A

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
adorable	دوست داشتنی	hateful	نفرت انگیز
adequate	کافی	insufficient	ناکافی
affordable	دارای قیمت مناسب	costly	گران
attractive	جذاب	boring, unattractive	خسته کننده، غیرجذاب
awesome	عالی	awful	افتضاح
abundance	فراوانی	lack, scarcity	کمبود
accidental	تصادفی	intentional	تعمدی، عمدی
advanced	پیشرفته	elementary	ابتدایی
affable	گرم و صمیمی	unfriendly	غیردوستانه، خشک
amateur	آماتور	professional	حرفه ای
amiable	دوست داشتنی و مهربان	grumpy	بدخلق و ترشرو
ancestors	نیاکان	descendants	نوادگان

کلمات متضاد انگلیسی با حرف B

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
beauty	زیبایی	grotesqueness	بدریختی
believe	باور داشتن	disbelieve	باور نداشتن
beloved	مورد علاقه و عشق	unbeloved	کسی که دوست داشته نمی شود
benefit	سود	drawback	اشکال، زیان
barbarian	وحشی، بربر	civilized	متمدن
beneficial	سودبخش	detrimental	مضر

کلمات متضاد انگلیسی با حرف C

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
careful	بادقت، مواظب	careless	بی دقت، بی احتیاط
carry	داشتن، حمل کردن	exclude	بیرون یا کنار گذاشتن
calm	آرام	nervous	عصبی
clumsy	دست و پا چلفتی	adroit	ماهر، باهوش
creative	خلاق	uninventive	مبتکر، اختراع کننده
cut	کاهش دادن	increase	افزایش دادن
close	نزدیک	far	دور

کلمات متضاد انگلیسی با حرف D

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
darling	عزیز	unbeloved	دوست نداشتنی
dear	عزیز	unbeloved	دوست نداشتنی
deep	عمیق	shallow	سطحی
demand	تقاضا کردن، خواستار شدن	disclaim	دست کشیدن (مخصوصا در مباحث قانونی)
destroy	نابود کردن	construct, build, raise	ساختن

کلمات متضاد انگلیسی با حرف E

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
effective	موثر	ineffective	بی اثر
efficient	بهینه، موثر	inefficient	غیر بهینه، ناکارآمد
effort	سختی، کار، تلاش	ease	راحتی
enjoy	لذت بردن، خوش آمدن	abhor	نفرت داشتن، بد آمدن
enough	کافی	inadequate	ناکافی
emigrate	مهاجرت کردن و خارج شدن از یک جا	immigrate	مهاجرت کردن و وارد شدن به یک جا
enslave	اسیر کردن	emancipate	رها کردن، آزاد کردن
ephemeral	دارای عمر کوتاه، گذرا	long-lived	دارای عمر طولانی
excitable	هیجانی	tranquil	آرام

کلمات متضاد انگلیسی با حرف F

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
fabulous	شگفت انگیز	ordinary	عادی
fair	منصفانه، نسبتا خوب	foul	قبیح و بد
fast	سریع	slow	کند
few	کم	many	زیاد
flaccid	شل و آویزان	taut	سفت، محکم
forgive	بخشیدن	resent	دلخور بودن، کینه به دل داشتن

کلمات متضاد انگلیسی با حرف G

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
gentle	آرام، ملایم	abrasive	خشن، گستاخانه
great	بزرگ	little	کوچک
genius	نابغه	stupid	احمق، کودن
glad	خوشحال	dismayed	مات و مبهوت
gorgeous	جیگر، جذاب	uninteresting	غیرجذاب

کلمات متضاد انگلیسی با حرف H

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
habit	عادت	disinclination	چیزی که به آن علاقه ای ندارید
happy	خوشحال، شاد	sad	غمگین، ناراحت کننده
help	کمک کردن	hinder	مانع شدن
humanity	انسانیت	inhumanity	ناانسانیت
hurt	صدمه زدن	heal	بهبود دادن، شفا دادن

کلمات متضاد انگلیسی با حرف I

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
illegal	غیرقانونی	legal	قانونی
ignominy	رسوایی، ننگ	glory	جلال و شوه
impress	تحت تاثیر قرار دادن	disappoint	ناامید کردن
intrepid	دلیر، بی باک	cowardly	ترسو، بزدل
independent	وابسته	dependent	مستقل
inception	تاسیس، آغاز	conclusion	جمع بندی کردن
innocent	بی گناه	guilty	گناهکار
inspire	الهام بخش شدن، انگیزه دادن	depress	افسردن، باعث ناامیدی شدن
install	نصب کردن	remove	برداشتن، پاک کردن

بیشتر بخوانید:کلمات مترادف انگلیسی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف J

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
jocular	بامزه، مسخره	humorless	جدی، خشک
jolly	خوشحال، شاد و شنگول	miserable	بدبخت
joy	لذت	misery	بدبختی، مصیبت
justice	عدالت	injustice	ناعدالتی
justify	توجیه کردن	disprove	رد کردن، تکذیب کردن

کلمات متضاد انگلیسی با حرف K

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
keen	مشتاق	reluctant	بی میل، با اکراه
keep	نگه داشتن	spend	خرج کردن، صرف کردن
kickoff	شروع (مخصوصا در مسابقات و بازی ها)	end	پایان
kind	مهربان	unkind	نامهربان
knowledge	دانش	ignorance	نادانی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف L

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
little	کم	plenty	بسیار
lively	سرحال، شنگول	listless	سست و بی رمق
lose	از دست دادن	regain	دوباره به دست آوردن
love	عشق	hatred	نفرت
luck	شانس	misfortune	بدشانسی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف M

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
magical	جادویی	awful	مزخرف
make	ساختن، درست کردن	demolish	نابود کردن، از بین بردن
master	ارباب	servant	خدمتکار
mature	بالغ	immature	نابالغ
mortality	فنا، فانی بودن	immortality	جاودانگی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف N

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
neat	مرتب، تر و تمیز	disorderly	به هم ریخته، شلخته
necessary	لازم، الزامی	optional	اختیاری
next	بعدی	previous	قبلی، پیشین
nice	خوب	unpleasant	خوش نیامدنی
normal	نرمال، معمولی	abnormal	غیرعادی، غیرطبیعی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف O

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
objective	بی طرف	biased	مغرضانه، طرفدارانه، تبعیض گرانه
odium	نفرت، انزجار	affection	عشق و علاقه
offer	پیش کش کردن، ارائه دادن	withdraw	پس کشیدن، عقب کشیدن
omnipotent	قادر مطلق	impotent	ناتوان، عاجز
optimistic	بدبین	pessimistic	خوش بین
outstanding	عالی و متمایز	mediocre	معمولی

کلمات متضاد انگلیسی با حرف P

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
pause	مکث کردن	continue	ادامه دادن
peace	آرامش، صلح	chaos	هرج و مرج
potential	پتانسیل، قوه	impotence	ناتوانی، ضعف
power	قدرت	inability	ناتوانی، عدم توانایی
pretty	زیبا	ugly	زشت

کلمات متضاد انگلیسی با حرف Q

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
qualify	واجد شرایط/صلاحیت بودن	disqualify	سلب صلاحیت کردن
quick	سریع، فرز	slow	کُند
quiet	ساکت و آرام	loud	بلند (صدا)
quit	خارج شدن، ترک گفتن	stay	ماندن
quality	کیفیت	inadequacy	نارسایی، ناکارآمدی، عدم کفایت

کلمات متضاد انگلیسی با حرف R

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
real	واقعی	unreal	غیرواقعی
recall	به یاد آوردن	forget	فراموش کردن
relaxed	آرام، ریلکس	tense	پرتنش، به هم ریخته
rare	نایاب	common	رایج
rough	خشن	gentle	ملایم، آرام

کلمات متضاد انگلیسی با حرف S

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
simple	ساده	difficult	دشوار
sincere	صادقانه، مخلصانه	insincere	ریاکارانه، متظاهرانه
small	کوچک	big	بزرگ
soft	نرم	hard	سخت
sure	قطعی، مطمئن	unsure	نامطئن

کلمات متضاد انگلیسی با حرف T

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
talent	استعداد	inability	ناتوانی
talkative	پرحرف	taciturn	کم حرف، خاموش
target	هدف قرار دادن	deselect	دست کشیدن
true	درست	false	غلط
tenderhearted	رقیق القلب	fiendish	شرور، بدجنس
triumph	پیروزی	defeat	شکست

کلمات متضاد انگلیسی با حرف U

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
unique	تک، یکتا، بی نظیر	common	رایج
upturn	صعود، ترقی	slump	افت
unite	متحد کردن	divide	تفرقه انداختن، بخش بخش کردن
unlimited	نامحدود	finite	محدود، متناهی
uplift	بالا بردن	lower	پایین آوردن
useful	کاربردی	useless	بی استفاده

کلمات متضاد انگلیسی با حرف V

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
valid	معتبر	invalid	نامعتبر
valuable	ارزشمند	worthless	بی ارزش
variety	تنوع	uniformity, monotony	یکپارچگی، یکنواختی
vast	بزرگ	tiny	ریز
victory	پیروزی	defeat	شکست

کلمات متضاد انگلیسی با حرف W

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
warn	هشدار دادن	neglect	غفلت کردن
Wealth	ثروت	poverty	فقر
winner	برنده	loser	بازنده
wise	عاقل	stupid	احمق
worthy	دارای ارزش	unimportant	بی اهمیت

کلمات متضاد انگلیسی با حرف X

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
xenial	مهمان نواز، مربوط به مهمان نوازی	inhospitable	کسی که مهمان نواز نیست
xenophobic	بیگانه هراس	impartial	بی طرف

کلمات متضاد انگلیسی با حرف Y

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
young	جوان	old	پیر
yield	تسلیم شدن	resist	مقاومت کردن
yearning	نیاز، خواسته	disinclination	چیزی که به آن علاقه ای ندارید
youthful	جوان	old	پیر
yummy	خوشمزه	unappetizing	اشتها کور کن، غیرلذیذ

کلمات متضاد انگلیسی با حرف Z

کلمه	معنی	متضاد کلمه	معنی متضاد کلمه
zappy	بشاش و پرانرژی	melancholic	افسرده، مالیخولیایی
zany	دیوانه، مجنون	sane	دارای سلامت عقل، سلیم
zeal	علاقه و اشتیاق	apathy	بی علاقگی
zenith	قله، اوج	Nadir, bottom	پایین، کف
zingy	جالب و هیجان انگیز	sullen

قید های متضاد زبان انگلیسی

Always ≠ never
هیچ گاه – همیشه

Backward ≠ forward
رو به جلو ≠ رو به عقب

Before ≠ after
بعد – قبل

Downwards ≠ upwards
رو به بالا ≠ رو به پایین

Here ≠ there
آنجا ≠ اینجا

In ≠ out
بیرون – داخل

Inside ≠ outside
بیرون – داخل

More ≠ less
کم تر – بیشتر

Over ≠ under
زیر – رو

Right ≠ left
راست – چپ

Up ≠ down
پایین – بالا

Upstairs ≠ downstairs
طبقه پایین (پایین پله ها) ≠ طبقه بالا (بالای پله ها)

Within ≠ outside
برون – درون

Yes ≠ no
خیر – بله

ضمایر متضاد زبان انگلیسی

He ≠ she
او (آقا) – او (خانم) (فاعل)

Him ≠ her
او (آقا) – او (خانم) (مفعول)

I ≠ you
من – تو (فاعل)

Me ≠ you
من – تو (مفعول)

None ≠ some
مقداری | کمی – هیچ

Them ≠ us
ما – آنها (مفعول)

They – we
ما – آنها (فاعل)

بیشتر بخوانید:آموزش زبان انگلیسی

کلمات متضاد انگلیسی (به ترتیب حروف الفبا) + آموزش صوتی