اصطلاحات مربوط به مشکلات در زبان انگلیسی
یادگیری زبان انگلیسی، علاوه بر بخش گرامر و لغات، شامل اصطلاحات نیز می شود که مبحث بسیار مهمی است. یکی از مباحث و بخش های مهم در اصطلاحات انگلیسی، بخش اصطلاحات مربوط به مشکلات در انگلیسی است که در این مقاله به آن ها می پردازیم.
اصطلاحات مربوط به مشکلات در زبان انگلیسی
● (An) Uphill Climb
یک روند دشوار
Winning back our trust after stealing is going to be an uphill climb, but we think you can do it if you’re careful to act with honesty.
جلب اعتماد پس از دزدی یک روند دشوار خواهد بود اما ما فکر می کنیم اگر مراقب باشید تا با صداقت رفتار کنید، می توانید این کار را انجام دهید.
● (The) Last Straw
دفعه آخر، کارد به استخوان رسیدن
It’s always annoying when Rudy brings food to his office, but today he brought a durian. That’s the last straw – I’m going to complain to the boss.
وقتی رودی غذا را به دفتر کار خود می آورد همیشه آزار دهنده است، اما او امروز یک دوریان آورد. کارد به استخوانم رسیده، می خواهم شکایتش را به رئیس بکنم.
● Above Water
به سختی از پس مخارج برآمدن. به خصوص در موارد مالی استفاده می شود.
We’re not rich, but we’re keeping our heads above water.
ما ثروتمند نیستیم اما از پس مخارج خود برمی آییم.
● Come Out in the Wash
دیر یا زود معلوم شدن. خود به خود حل شدن
Right now it seems as though you have a lot of problems, but don’t worry – it will all come out in the wash.
درحال حاضر به نظر می رسه که شما مشکلات زیادی دارید، اما نگران نباشید! دیر یا زود خود به خود حل میشه.
نکته: این اصطلاح اغلب در ساختار زیر استفاده می شود:
“it will all come out in the wash.”
● Cut Corners
سر و ته هم آوردن. ماست مالی کردن. صرفه جویی کردن
Let’s not cut corners on the roofing materials – with the rainstorms around here, we’d regret it later.
بیاید در استفاده از مواد سقف صرفه جویی نکنیم، با وجود باران های طوفانی در اینجا بعدا پشیمان خواهیم شد.
● Cut the Gordian Knot
گره از کاری باز کردن. حل یک مسئله پیچیده به روش ساده
William often sees simple solutions when the rest of us are struggling with details. He has a talent for cutting the Gordian knot.
ویلیام اغلب وقتی بقیه ما با جزئیات دست و پنجه نرم می کنیم راه حل های ساده کشف می کنه. او استعداد حا مسائل پیچیده رو داره.
نکته: این اصطلاح غیر معمول به افسانه ای در مورد اسکندر کبیر اشاره دارد که وقتی نتوانست گره را باز کند، با شمشیرش آن را برید.
● Get To Grips With
چم و خم چیزی رو فهمیدن. مدیریت و انجام کاری
I think it’s time we got to grips with the problem of increasing competition.
فکر می کنم وقت آن رسیده که مشکل افزایش رقابت را کنترل کنیم.
نکته: در ایالات متحده این اصطلاح به شکل زیر نیز استفاده می شود:
“come to grips with.”
● Head (Go) South
افول. بدتر شدن
The markets all headed south after the bad economic news.
همه بازارها پس از خبرهای بد اقتصادی رو به افول رفتند.
● In a Jam
در مضیقه بودن. تو هچل افتادن. در مشکل بودن
My roommate said he was in a jam and needed to borrow twenty dollars, so I lent it to him.
هم اتاقیم گفت که در مضیقه است و باید بیست دلار قرض کند، بنابراین من این مبلغ را به او قرض دادم.
نکته: برخلاف “in a jam” یا “in a pickle,” این اصطلاح ممکن است با with بیاید تا با مشکل داشتن با کسی اشاره کند.
● In Hot Water
در دردسر افتادن. هچل. مشکل
Cathy is in hot water with her department manager after she blew that sales presentation.
کتی پس از اینکه آن ارائه فروش را خراب کرد با مدیر بخش خود به دردسر افتاد.
● Red Tape
تشریفات اداری، مقررات دست و پا گیر
The amount of red tape involved in building something in this city is unbelievable.
میزان مقررات دست و پاگیر در ساخت چیزی در این شهر باورنکردنی است.
● Start with a Clean Slate
شروع مجدد بدون فکر کردن به گذشته
We’ve reached a dead end with this project. I think it’s best to wait until next week and start with a clean slate.
ما با این پروژه به بن بست رسیده ایم. من فکر می کنم بهترین کار این است که تا هفته آینده صبر کنید و از نو شروع کنید.
● Stumbling Block
مانع، پاگیر، موجب لغزش
I enjoy this job, but the social aspects of it are hard – shyness has always been a stumbling block for me.
من از این شغل لذت می برم، اما جنبه های اجتماعی آن سخت است. کمرویی همیشه برای من یک مانع بوده است.
● Think Outside the Box
به شیوه دیگری فکر کردن. نیمه پر لیوان رو دیدن
Our product line is getting stale. We need to think outside the box and come up with creative new products.
خط تولید ما قدیمی می شود. ما باید به شیوه ی دیگری فکر کنیم و محصولات جدید خلاقانه ارائه دهیم.
● At Your Wits’ End
حیران. عقل به جایی قد ندادن.
“I’ve been trying to download the file all day and I keep getting an error message – I’m at my wits’ end!”
من تمام روز سعی کردم فایل را بارگیری کنم و پیغام خطایی را دریافت می کنم- دیگه عقلم به جایی قد نمیده!”
● Catch-22
وضع بغرنج، معمای پردردسر، وضعیتی که به دلیل تضاد با قوانین یا شرایط موفقیت در آن غیرممکن است
“Getting your first job is a catch-22 because companies want to hire someone with experience, but how can I get experience unless someone gives me a job?”
بدست آوردن اولین شغل خود یه جور معمای پردردسر است زیرا شرکت ها می خواهند فردی باتجربه را استخدام کنند، اما چطور می توانم تجربه کسب کنم مگر اینکه کسی به من شغلی بدهد؟”
● Dodged A Bullet
قسر در رفتن. جان سالم به در بردن
“One of my ex-boyfriends later became a drug dealer! I’m glad I broke up with him – I definitely dodged a bullet.”
یکی از دوست پسرهای سابق من بعداً فروشنده مواد مخدر شد! خوشحالم که از او جدا شدم- قطعاً قسر در رفتم. ”
● The Crux Of The Matter
اصل مطلب
“Of course there are a number of things that the country needs to improve, but the crux of the matter is that the politicians are corrupt.”
البته موارد زیادی وجود دارد که کشور باید آن ها را بهبود ببخشد، اما اصل ماجرا سیاستمداران فاسد هستند.
● Grasping At Straws
به هر دری زدن. تلاش مذبوحانه
“The police are grasping at straws because there’s virtually no evidence at the crime scene.”
پلیس دارد به هر دری می زند، زیرا در صحنه جنایت در واقع هیچ مدرکی وجود ندارد.”
● In Dire Straits
در یک وضعیت جدی. وضعیت بد
“Harry has been unemployed for the past three years – he’s really in dire straits.”
هری طی سه سال گذشته بیکار بوده است. او واقعاً در شرایط سختی قرار دارد.”
● You’ve Got Your Work Cut Out For You
برای خودت کار درست کردی، کار خود را سخت کردن
“You want to finish a four-year college degree in just two years? Well, you’ve got your work cut out for you.”
شما می خواهید فقط در طی دو سال یک دوره چهار ساله دانشگاه را به پایان برسانید؟ خوب، کار خود را سخت کرده اید. ”
● Last Resort
آخرین راه چاره
“If we can’t stay with any of our friends in London, then we can always book a hotel as a last resort.”
اگر نتوانیم با هیچ یک از دوستان خود در لندن بمانیم، پس همیشه می توانیم به عنوان آخرین راه چاره یک اتاق در هتل رزرو کنیم.”
● The Tip Of The Iceberg
نمونه ای از مشکلات بزرگ، مشت نشانه خروار
“My parents’ arguing about where to go on vacation was only the tip of the iceberg; they treated each other horribly throughout their marriage.”
مشاجره والدین من در مورد اینکه کجا باید برای تعطیلات برویم نمونه ای از مشکلات بزرگ بود. آن ها در طول ازدواج با یکدیگر رفتار وحشتناکی داشتند. ”
● A Vicious Cycle
دور باطل، چرخه معیوب
“When I gain weight, I have less energy to exercise… and when I do less exercise, I gain even more weight. It’s a vicious cycle.”
وقتی وزنم افزایش می یابد، انرژی کمتری برای ورزش دارم … و وقتی ورزش کمتری انجام می دهم، وزنم حتی بیشتر می شود. این یک چرخه معیوب است.
دیدگاهتان را بنویسید