جستجو برای:
  • صفحه اصلی
  • آموزش رایگان زبان
    • آموزش زبان ترکی استانبولی
    • آموزش زبان انگلیسی
    • آموزش زبان فرانسه
    • آموزش زبان آلمانی
  • پادکست های رایگان
    • پادکست زبان ترکی استانبولی
    • پادکست زبان انگلیسی
    • پادکست زبان آلمانی
    • پادکست زبان فرانسه
  • دوره های آموزشی
  • تماس با ما
    • درباره ما
  • حساب کاربری
 
  • 02191035152
زبان مستر
  • زبان مستر
  • دوره های آموزشی
    • آموزش پایه تا پیشرفته زبان ترکی استانبولی
    • آموزش پایه تا پیشرفته زبان انگلیسی
    • آموزش پایه تا پیشرفته زبان آلمانی
    • آموزش پایه تا پیشرفته زبان فرانسه
  • آموزش رایگان زبان
    • آموزش زبان ترکی استانبولی
    • آموزش زبان انگلیسی
    • آموزش زبان آلمانی
    • آموزش زبان فرانسه
  • پادکست های رایگان
    • پادکست زبان ترکی استانبولی
    • پادکست زبان انگلیسی
    • پادکست زبان آلمانی
    • پادکست زبان فرانسه
0
ورود کاربر

بلاگ

زبان مستر بلاگ مقالات زبان انگلیسی کلمات مترادف انگلیسی | 1000 کلمه مترادف به همراه PDF

کلمات مترادف انگلیسی | 1000 کلمه مترادف به همراه PDF

1402/02/06
ارسال شده توسط علی بهادری
مقالات زبان انگلیسی
757 بازدید
کلمات مترادف انگلیسی

1000 کلمه مترادف انگلیسی

چرا باید کلمات مترادف انگلیسی را یاد بگیریم؟ یادگیری مترادف های انگلیسی. در آزمونهای انگلیسی بسیار مهم است مترادف ها را بلد باشید چرا که در لیسنینگ آیلتس یا مثلا ریدینگ تافل لزوما کلماتی که در صورت سوال ها دارید با کلمات متن یا فایل صوتی امتحان یکی نیستند. این که شما در نامه ها و ایمیل ها و جلسات و صحبت های خود از کلمات قوی تر و سطح بالاتری استفاده کنید، قطعا تاثیرگذاریشان را بالاتر خواهد برد. با توجه به همه اینها، حتما تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف A شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
absolve pardon, forgive

بخشیدن، آمرزیدن

amplify

augment, deepen شدت یا عمق بخشیدن
abject despicable, servile

پست، خفیف، رقت انگیز

alleviate

abate, relieve کاهیدن، تسکین دادن
admonish counsel, reprove

سرزنش کردن، انتقاد کردن

abate

moderate, decrease کاستن، کم شدن
adherent follower, disciple

تابع، پیرو

abound

flourish, proliferate فراوان بودن، وفور داشتن
awkward rude, blundering

سخت و زحمت دار، معذب کننده

abortive

vain, unproductive بی ثمر

abolish

abrogate, annul

ملغی کردن

allay pacify, soothe

تلطیف کردن، نرم کردن

alien

foreigner, outsider بیگانه
acumen awareness, brilliance

تیزهوشی، فراست

authentic

accurate, credible موثق، معتبر
accord agreement, harmony

آکورد، هماهنگی، هارمونی

adhere

comply, observe قبول و پیروی کردن
axiom adage, truism

حقیقت آشکار، اصل

arraign

incriminate, indict احضار کردن
audacity boldness, courage

بی پروایی، جرئت

ascend

climb, escalate بالا رفتن
adversity misfortune, calamity

بدبختی، فلاکت

adamant

stubborn, inflexible یک دنده، غیرمنعطف
acrimony harshness, bitterness

تندی، شدت

adjunct

joined, added الحاقی، ضمیمه
abash disconcert, rattle

دستپاچه یا شرمنده کردن

abjure

forsake, renounce عهد شکستن، برائت جستن
allure entice, fascinate

جذب کردن، شیفتن

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف B شروع میشود

 

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
busy active, engaged

مشغول، درگیر

bustle

commotion, tumult شلوغی، هیاهو
brittle breakable, crisp

شکننده

bold

adventurous بی باک، جسورانه، ماجراجو
boisterous clamorous, rowdy

پرسروصدا (معمولا به شکل منفی)

blunt

dull, insensitive کرخت، بی حس
bleak grim, austere

پوچ، غم انگیز

bind

predicament بدبختی، شرایط سخت
bewitching alluring, charming

خوش آمدنی، افسونگر

benign

favorable, friendly دوست داشتنی، نیکو
benevolent benign, generous

نیک سرشت، خوب

befogged

becloud, dim مبهم، مختل
bawdy erotic, coarse

اروتیک

batty

insane, silly احمق، دیوانه
base vulgar, coarse

ناهنجار

barrier

barricade, obstacle  مانع
 barren desolate, sterile

بی ثمر، تهی

baroque

florid, gilt باروک، دارای طلاکاری و گلگون
barbarous frustrate, perplex

وحشی، گیج و بهت زده

baffle

astound, faze

مبهوت کردن

بیشتر بخوانید:کلمات متضاد انگلیسی

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف C شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
comic clown, jester

دلقک، مضحک، خنده دار

consequence

effect, outcome پیامد
compassion kindness. Sympathy

همدلی، همدردی

creation

formation, foundation  ایجاد، پایه، شکل گیری
cunning acute, smart

زیرک، حقه باز، باهوش

contrary

dissimilar, conflicting مغایر، مخالف
captivate beguile, bewitch

اسیر کردن، افسون کردن

catholic

generic, liberal لیبرال، روشن فکر
cease terminate, desist

متوقف کردن

consent

agree, permit موافقت کردن، اجازه دادن
cement plaster, mortar

گچ، سیمان

conceit

egotism, immodesty خودرایی، غرور، خودپسندی
comprise include, contain

شامل شدن، تشکیل شده بودن از

callous

obdurate, unfeeling سنگدل، بی عاطفه
consolidate centralize, fortify

یکپارچه کردن، محکم ساختن

celebrated

acclaimed, lionized ستوده، مشهور
calm harmonious, unruffled

آرام، هماهنگ

cheap

competitive, inexpensive ارزان
chastise

punish, admonish

تنبیه کردن، مجازات کردن

consolidate solidify, strengthen

یکپارچه کردن، تقویت کردن، محکم ساختن

condemn

castigate, chide محکوم کردن
calamity adversity, misfortune

سانحه، بدبختی، فلاکت

contradict

deny, oppose تضاد داشتن
camouflage cloak, disguise

استتار کردن

contempt

scorn, disregard اهانت، تحقیر
captivate charm, fascinate

افسون کردن، اغوا کردن، جذب کردن

calculating

canny, devious حسابگر، زیرک
concur approve, agree

موافق بودن، هم جهت بودن

clandestine

covert, furtive مخفی، پوشیده
compact bunched, thick

فشرده، ضخیم

 compress

abbreviate, shrink فشرده کردن، متراکم کردن
carnal earthly, fleshly

زمینی، مادی

censure

rebuke, reprimand سرزنش و انتقاد شدید کردن
calumny defamation, aspersion

رسوایی، هتک حرمت، بدنامی

courtesy

generosity, reverence شعور و ادب
confident bold, undaunted

جسور و محکم

conspicuous

prominent, obvious آشکار، مشهود
concord agreement, accord

توافق، پیمان، موافقت

captivity

imprisonment, confinement اسارت، گرفتاری
candid blunt, bluff

رک و بی پرده

coarse

bawdy, boorish زشت و قبیح
concede yield, permit

واگذار کردن، اذعان کردن

chaste

virtuous, pure خالص، نیکو، بی شیله پیله
capable competent, able

توانا

classic

simple, typical

کلاسیک، ساده

مترادف کلماتی که با حرف D شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

dissuade

remonstrate, counsel باز داشتن، منصرف کردن
denounce blame, boycott

سرزنش کردن، بایکوت کردن

destructive

catastrophic, pernicious مخرب، فاجعه بار
decipher interpret, reveal

رمزگشایی کردن، فاش کردن

deceit

deception, artifice فریب، حیله، خدعه
deride mock, taunt

تمسخر کردن، دست انداختن

decay

collapse, decompose فساد، خرابی، زوال
docile pliable, pliant

نرم خو، تسلیم شونده، فرمان پذیر

defile

contaminate, pollute آلاییدن، آلوده کردن
deliberate cautious, intentional

عمدی، تعمدی، آگاهانه

dense

opaque, piled مات، مبهم، کدر
defray spend, pay

تسویه کردن، پرداختن

deprive

despoil, divest محروم کردن، سلب کردن
derogatory sarcastic, critical

گستاخانه، بی ادبانه

dwarf

diminutive, petite کوچک، خرد
disdain detest, despise

اهانت، تحقیر کردن، نفرت داشتن

demolish

ruin, devastate نابود کردن
despair depression, misery

بدبختی، بیچارگی

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف E شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
eclipse diminution, dimming

افول، کاهش در اندازه یا میزان یا اهمیت

encumbrance

hindrance, obstacle بار، مانع، چیزی که شخصی یا چیزی را عقب نگه می دارد
eager keen, acquisitive

مشتاق، علاقه مند

equivocal

uncertain, hazy مبهم
eccentric strange, abnormal

غیرعادی، عجیب و غریب

epitome

precise, example نمونه، مثال
enormous colossal, mammoth

بزرگ، عظیم

eloquence

expression, fluency شیوایی، فصاحت، روانی
ecstasy delight, exultation

شادی و شعف

eradicate

destroy, exterminate حذف کردن، نابود کردن
efface destroy, obliterate

نابود کردن

endeavor

undertake, aspire

تلاش کردن، عهده دار شدن

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف F شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

frugality

economy, providence صرفه جویی، اقتصادی بودن
feud strife, quarrel

دعوا، درگیری

frivolous

petty, worthless بیهوده، بی معنی
frantic violent, agitated

آشفته، عصبانی و خشن، بهم ریخته

fragile

weak, infirm ضعیف، شکننده
fluctuate deflect, vacillate

نوسان کردن، بالا و پایین رفتن

ferocious

cruel, fierce خشمگین، وحشی
feeble weak, frail

ضعیف و شکننده

fanatical

narrow-minded, biased تندرو، جبه دار، کسی که تبعیض قائل می شود
falter stumble, demur

لغززیدن، تزلزل پیدا کردن

fallacy

delusion, mistake غلط، کاذب، اشتباه
forsake desert, renounce

رها کردن، ترک کردن

fabricate

construct, produce

ساختن، تولید کردن

مترادف کلمات انگلیسی که با حرف G شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
gloomy bleak, cloudy

غم افزا

genuine

absolute, factual

واقعی، حقیقی
gather converge, huddle

جمع آوردن، گرد آوردن

glut

stuff, satiate پرکردن، اشباع کردن
guile cunning, deceit

زیرکی، مکر و حیله

gracious

courteous, beneficent باوقار، بزرگ منش
grisly disgusting, atrocious

وحشتناک، مهیب، ترسناک

gloom

obscurity, darkness غم و اندوه، تاریکی
glory dignity, renown

شکوه و جلال، وقار

gorgeous

magnificent, dazzling فریبنده، دوست داشتنی
grudge hatred, aversion

کینه، تنفر

generosity

altruism, bounty

سخاوت

کلمات هم معنی انگلیسی که با حرف H شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
honor adoration, reverence

حرمت، شرف و افتخار

humility

resignation, fawning تواضع
harass irritate, molest

اذیت و آزار کردن

hideous

frightful, shocking زشت و زننده، شوکه کننده و ترسناک
hypocrisy deception, pharisaism

دورویی

humble

meek, timid متواضع، محفوظ به حیا
hamper retard, prevent

پیشگیری کردن، مانع شدن

harmony

conformity, amicability هماهنگی، یکپارچگی
hapless unfortunate, ill-fated

بدشانس، بد اقبال

hazard

peril, danger خطر، ناملایمت
hasty abrupt, impetuous

عجولانه، ناگهانی

haughty

arrogant, pompous متکبر و خودخواه
hamstring cripple, debilitate

از کار انداختن، فلج کردن

heretic

non-conformist, secularist

خلاف اندیش، دگراندیش

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف I شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
impartial just, unbiased

منصف، بی طرف

immaculate

exquisite, impeccable معصوم، منزه
immense huge, enormous

عظیم، بزرگ

infernal

damned, accurse ملعون
inevitable unavoidable, ascertained

اجتناب ناپذیر، مقدر

insinuate

allude, hint تلقین کردن، به شکل ناخودآگاه القا کردن
insipid tasteless, vapid

بی مزه

impair

diminish, deteriorate ناقص کردن، کاستن، کم کردن
imminent impending, brewing

حتمی، غریب الوقوع

ingenuous

undisguised, naive صاف و ساده، ساده لوح
irrepressible irresistible, unconfined

مهارناپذیر، غیرقابل کنترل

invective

accusation, censure دشنام، اتهام زدن
immerse submerge, involve

داخل کردن، غرق در … کردن

inclination

disposition, affection تمایل، سرشت
incongruous inappropriate, absurd

نامناسب، ناجور

indigent

destitute, impoverished بی چیز، بسیار فقیر
indifferent equitable, haughty

بی تفاوت

impediment

hurdle, obstruction مانع، جلودار
infringe violate, encroach

تخطی کردن، تخلف کردن

instill

inculcate, inject تلقین کردن، القا کردن، تزریق کردن
impulsive flaky, impetuous

ناگهانی، حساب نشده

insolvent

indigent, destitute بی پول، کسی که هشتش گرو نهش باشد
invincible unconquerable, impregnable

شکست ناپذیر

immunity

prerogative, privilege مصونیت، مزیت و امتیاز و برتری
intricate tangled, complicated

پیچیده، غامض

impious

irreligious, unholy خدانشناس، نامقدس، بی خدا
impenitent uncontrite, obdurate

ناپشیمان

interesting

enchanting, riveting جالب
intrinsic genuine, fundamental

اصلی، اصل، حقیقی

insipid

tedious, prosaic بی روح، بی مزه، خسته کننده
incompetent inefficient, unskilled

بی کفایت، کم بازده

impute

attribute, ascribe نسبت دادن
intrigue scheme, conspiracy

دسیسه، توطئه، فتنه

immaculate

unsullied, spotless

پاک، منزه

مترادف کلماتی که با حرف J شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
jubilant rejoicing, triumphant

فرخنده، شادمان، سرمست (از پیروزی)

judicious

thoughtful, prudent مصلحت اندیش، با تدبیر، دارای قوه قضاوت
jaded tired, exhausted

خسته

just

honest, impartial منصف، بی طرف
juvenile young, tender

جوان، کم سن

jovial

frolicsome, cheerful خوش گذران، سبک روح، خوشحال
jejune dull, boring

خسته کننده، کسل کننده

justify

defend, exculpate

توجیه کردن، دفاع کردن

مترادف کلماتی که با حرف K شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
knotty complicated, difficult

در هم، پیچیده

knell

death knell, last blow ناقوس، ناقوس عزا
knave dishonest, scoundrel

رند، حیله گر

kindred

relation, species همانند، هم نوع
keen sharp, poignant

تیز

کلمات هم معنی انگلیسی با حرف L شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

luscious

palatable, delicious خوشمزه، لذیذ
lure attract, entice

جذب کردن، فریفتن

lunacy

delusion, insanity دیوانگی
lucid sound, rational

منطقی، واضح و شفاف

linger

loiter, prolong درنگ کردن
liberal magnanimous, generous

لیبرال، آزاد و رها

liable

accountable, bound مسئول
lenient compassionate, merciful

مهربان، رحیم، دلسوز

lax

slack, careless بی دقت، اهمال کار، سهل انگار
lavish abundant, excessive

فراوان، ولخرج

languid

sluggish, apathetic

سست و بی حال، تنبل

بیشتر بخوانید:افعال زبان انگلیسی

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف M شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

mandatory

imperative, requisite الزامی
monotonous irksome, tedious

یکنواخت، خسته کننده

malice

vengefulness, grudge کینه، بدخواهی
munificent liberal, hospitable

سخاوتمند، بخشنده

molest

harass, tease اذیت و آزار کردن
mitigate alleviate, relieve

تلطیف کردن، سبک ساختن

mutual

joint, identical دوطرفه، یکسان، مشابه
mutinous recalcitrant, insurgent

متمرد، سرکش

miraculous

marvelous, extraordinary معجزه آسا، فراطبیعی
momentous notable, eventful

مهم، قابل توجه

mollify

appease, assuage فرو نشاندن، تلطیف کردن
modest humble, courteous

متواضع، افتاده، با حیا

masculine

gallant, strapping آقامنش، مردانه
merit stature, asset

شایستگی، استحقاق، سزاواری

morbid

nasty, macabre وحشتبار، چندش آور
murky dusky, dreary

تیره

 مترادف کلماتی که با حرف N شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

nullify

cancel, annul باطل، لغو، یا خنثی کردن
novice tyro, beginner

تازه کار، شاگرد، مبتدی

numerous

profuse, various متعدد
niggardly miser, covetous

طماع، خسیس، بخیل

nonchalant

indifferent, negligent بی تفاوت
nimble prompt, brisk

سریع، تند و تیز

noxious

baneful, injurious

مضر، صدمه زننده

مترادف کلماتی که با حرف O شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی

ominous

menacing, foreboding شوم، تهدیدآمیز
oracular cryptic, vague

گنگ، مبهم

obtain

access, inherit به دست آوردن، دست پیدا کردن
obstinate stubborn, adamant

کله شق، لجباز

ordain

order, impose منصوب کردن، گماشتن، دستور دادن
occult latent, ambiguous

مرموز، مبهم

outbreak

eruption, insurrection وقوع ناگهانی
obliging complaisant, willing

حرف شنو، سر به راه، مطیع، مایل

offspring

descendant فرزند، زاده
offensive abhorrent, obnoxious

توهین آمیز، برخورنده

opaque

obscure, shady مات، مبهم
obvious evident, apparent

مشخص، بدیهی

odious

malevolent, obnoxious نفرت انگیز، بد
outrage offence, maltreatment

خشم و برآشفتگی

obstruct

impede, prevent مانع شدن، پیشگیری کردن
ornamental decorative, adorned

تزئینی، دکوری

optimist

idealist خوشبین، مثبت نگر، ایده آلیست
obscure arcane, vague

محو و مبهم (کردن)

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف P شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
prudence vigilance, discretion

احتیاط، ملاحظه

propagate

inseminate, fecundate انتشار دادن، رواج دادن
prompt precise, punctual

سریع و بی درنگ (سر وقت)

progress

pace, betterment پیشرفت، بهبود
predicament plight, dilemma

مخمصه، بدبختی، شرایط سخت

precarious

doubtful, insecure پرمخاطره، نامطمئن
pompous haughty, arrogant

متکبر، پرافاده، پرنخوت

placid

tranquil, calm آرام، متین
perverse petulant, obstinate

کج خلق، گستاخ

perturbed

flustered, anxious نگران، آشفته
pertness flippancy, impudence

بی اهمیت یا بی ارزش بودن

persuade

cajole, impress قانع کردن، تحت تاثیر قرار دادن
peevish perverse, sullen

عبوس، اوقات تلخ، ترش رو

peerless

matchless, unrivalled بی همتا، بی رقیب
paramount foremost, eminent

برتر، سرآمد، بلندمرتبه

pamper

flatter, indulge لوس کردن، آسان گرفتن
pacify appease, chasten

آرام کردن

 مترادف کلماتی که با حرف Q شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
quibble equivocate, prevaricate

بحث کردن، مبهم گویی، دوپهلو حرف زدن

quell

subdue, reduce فرونشاندن، کم کردن، تسکین دادن
quaint queer, strange

عجیب و غریب

 quack

impostor, deceiver دکتر قلابی، کلاهبردار
quarantine seclude, screen

قرنطینه کردن

مترادف کلماتی که با حرف R شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
remnant residue, piece

تکه، باقی مانده

rapidity

quickness, velocity سرعت
redeem recover, liberate

آزاد کردن، رها کردن (از)

rustic

rural, uncivilized روستایی، نامتمدن
ruthless remorseless, inhumane

بی پروا

reluctant

cautious, averse بی میل، بی رغبت، مخالف
reason acumen, bounds

عقل و منطق

rout

vanquish, overthrow شکست دادن، منهدم کردن
raid incursion, foray

یورش، تهاجم، حمله

ravage

destroy, ruin از بین بردن، تار و مار کردن
resentment displeasure, wrath

خشم، غضب، دلخوری

remorse

regret, penitence پشیمانی، عذاب وجدان
reverence respect, esteem

احترام، تکریم، عزت

ratify

consent, approve اجازه دادن، تایید دادن
remonstrate censure, protest

اعتراض کردن

rectify

amend, remedy اصلاح کردن، درست کردن
retract recant, withdraw

عقب کشیدن، حرف خود را پس گرفتن

restrain

detain, confine حبس کردن، زندانی کردن، جلوی کسی را گرفتن
rescind annul, abrogate

لغو کردن، منسوخ کردن، فسخ کردن

rebellious

restless, attacking

تهاجمی، سرکش، یاغی

کلمات هم معنی انگلیسی که با حرف S شروع میشوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
succinct concise, terse

کوتاه، مختصر، موجز

slander

defame, malign تهمت زدن، افترا زدن
subsequent consequent, following

متعاقب، بعدی، آتی

solicit

entreat, implore تقاضا کردن، درخواست کردن، تمنا کردن
substantial considerable, solid

مهم و اساسی، قابل توجه

subterfuge

deceit, stratagem ترفند، حقه
sneer mock, scorn

مسخره کردن، نیشخند زدن

sterile

barren, impotent ناتوان، نازا، بایر
sacred cherished, divine

مقدس

sarcastic

ironical, derisive طعنه آمیز
stain blemish, tarnish

لکه دار کردن، ناقص و عیب دار کردن

servile

slavish, docile مطیع، بله قربان گو
startled frightened, shocked

ترسیده، غافلگیر شده، شوکه شده

spurious

fake, counterfeit فیک، تقلبی
shrewd cunning, craftly

زیرک، حقه باز، باهوش

spry

nimble, brisk چابک، تند و تیز
subvert demolish, sabotage

تار و مار کردن، به هم ریختن، نابود کردن

sporadic

intermittent, scattered متناوب، پراکنده
successful propitious, felicitous

موفق، مناسب

superficial

partial, shallow سطحی
sympathy tenderness, harmony

همدردی، همزادپنداری

system

scheme, entity سیستم، سامان
savage wild, untamed

وحشی، غیراهلی

Stupor

lethargy, unconsciousness گیجی، منگی
squalid dirty, filthy

کثیف، زننده

shabby

miserable, impoverished درب و داغان
scanty scarce, insufficient

کمتر از حد نیاز، ناکافی

saucy

impudent, insolent گستاخ، بی ادب
sublime magnificent, eminent

والا، متعالی، بزرگ

sycophant

parasite, flatterer چاپلوس، متملق
stranger immigrant, guest

غریب، غریبه

مترادف کلماتی که با حرف T شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
tedious wearisome, irksome

خسته کننده

taboo

prohibited, banned تابو، ممنوع
throng assembly, crowd

جمعیت، جماعت، گروه

tenacious

stubborn سرسخت، مصر، مصمم
taciturn reserved, silent

کم حرف، خاموش

thrifty

frugal, prudent صرفه جو، حسابگر، محتاط
terse incisive, compact

مختصر، کوتاه، موجز

tumultuous

violent, riotous پرهیاهو، پر سر و صدا
tremble vibrate

لرزیدن

transparent

diaphanous روشن، شفاف، مشخص
timid diffident, coward

خجالتی، سر به زیر

trivial

trifling, insignificant بی اهمیت، پیش پا افتاده
treacherous dishonest, duplicitous

خطرناک، ناامن، فریبکار

tranquil

peaceful, composed آرام، دارای آرامش، خونسرد
tenement apartment, digs

آپارتمان یا ساختمان اجاره ای

temperate

cool, moderate معتدل
tame(d) compliant, subdued

رام شده، تسلیم

transient

temporal, transitory موقتی، گذرا
tranquil amicable, calm

آرام

trenchant

assertive, forceful

نافذ، قاطع

مترادف کلماتی که با حرف U شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
urchin foundling, orphan

بچه خیابانی، یتیم، بچه بی صاحب

utterly

completely, entirely به شکل کامل، کاملا
urge incite, implore

تحریک کردن، درخواست کردن، وا داشتن به

umbrage

chagrin, offense دلخوری، آزردگی، بر خوردن
uncouth awkward, ungraceful

نامتمدن، بی ادب، چیپ

کلمات مترادف انگلیسی که با حرف V شروع میشود

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
vilify malign, slur, defame

تهمت زدن، بدنام کردن

vivacious

spirited, energetic پرانرژی، سرحال
vivid eloquent, lucid

درخشان، روشن، واضح

vain

arrogant, egoistic مغرور، متکبر
valor bravery, prowess

شجاعت

vicious

corrupt, obnoxious خبیث، فاسد، بد
virtue ethic, morality

راستی و درستی، بااخلاقی، نیکی

venom

poison, malevolence سم، شر و بدی
venerable esteemed, honored

قابل احترام، محترم

vagrant

wander, roaming ولگرد، سرگردان
vouch confirm, consent

تایید کردن، اجازه دادن

vanity

conceit, pretension غرور و تکبر، دورویی
veteran ingenious, experienced

قدیمی و با تجربه، مجرب

vigilant

cautious, alert

هوشیار و با احتیاط

مترادف کلماتی که با حرف W، Y یا Z شروع می شوند

کلمه اصلی مترادف انگلیسی معنی
wield exert, employ

به کار گرفتن، استفاده کردن

winsome

beautiful, comely جذاب، گیرا، زیبا
wane decline, dwindle

کاهش یافتن

wed

marry ازدواج کردن (با)
wan pale, faded

کم رنگ، ضعیف

waive

relinquish, remove دست کشیدن (از)، صرف نظر کردن
wilt wither, perish

پژمردن، سست شدن

wary

cautious, circumspect هشیار، آگاه، حواس جمع
wile trickery, artifice

حقه

wicked

vicious, immoral غیراخلاقی، خبیث
yoke connect, harness

وصل کردن، بستن

yield

surrender, abdicate تسلیم شدن، رها کردن، وا دادن
yearn languish, crave

طلبیدن، خواستن

yell

shout, shriek داد زدن
zig-zag oblique, wayward

زیگزاگ، مورب

zest

delight, enthusiasm اشتیاق، شوق و ذوق
zenith summit, apex

اوج، قله

zeal

eagerness, fervor

شور و اشتیاق

فایل PDF کلمات مترادف انگلیسی

دانلود فایل PDF اختصاصی 1000 کلمه مترادف در زبان انگلیسی

سخن نهایی

امیدواریم از مقاله کلمات مترادف انگلیسی استفاده کافی را کرده باشید؛ توجه کنید که به یاد سپاری این حجم از کلمات منوط به این است که به تمرین و تکرار بسیار بپردازید و مثال های زیادی بخوانید و بسازید.

همچنین، در صورتی که می  خواهید به شکل پله پله و کاملا رایگان، زبان انگلیسی را از پایه شروع کنید، توصیه می کنیم حتما صفحه آموزش انگلیسی رایگان زبان مستر را ببینید.

بیشتر بخوانید:آموزش زبان انگلیسی
اشتراک گذاری:

دوره های آموزشی مرتبط

آموزش زبان انگلیسی در سفر

انگلیسی در سفر

5.00 1 رای
1,000,000 تومان
مصطفی ساهری
1,530
1,000,000 تومان
آموزش زبان انگلیسی
55%
تخفیف

آموزش پایه تا پیشرفته زبان انگلیسی (A1 تا C1)

4.80 10 رای
4,000,000 تومان 1,790,000 تومان
مصطفی ساهری
1,145
4,000,000 تومان 1,790,000 تومان

2 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • Afsaneh گفت:
    1402/06/17 در 9:29 ق.ظ

    واقعا ممنون بابت زحمتی که کشیدید و‌ رایگان در اختیار همه قرار دادید تندرست باشید

    پاسخ
  • الهه اسلامی گفت:
    1402/02/12 در 1:12 ب.ظ

    من میخوام امسال آزمون آیلتس بدم و نیاز داشتم یه لیستی اینجوری داشته باشم اما وقت نمیکردم آماده کنم الان باورم نمیشه شما لیست به این کاملی و مرتبی آماده کردین ممنونم واقعا خیلی کار مفیدی بود چون واقعا دوسنتن کلمات مترادف برای آیلتس خیلی تاثیر داره

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

لوگو زبان مستر فوتر

زبان مستر، در راستای امر ارتقاء سطح آموزش زبان‌ ترکی استانبولی، آموزش زبان فرانسه، آموزش زبان آلمانی و آموزش زبان انگلیسی؛ تلاش بر این دارد تا یادگیری این زبان‌ها را با ابزارهای کاربردی و هم‌چنین پشتیبانی قوی، برای زبان‌آموزان راحت‌تر کند.

  • آدرس: تهران، جردن، عاطفی شرقی، ساسان، پلاک 4
  • 02191035152
  • info@zabanmaster.com
دسترسی سریع
  • بلاگ
  • دوره های آموزشی
  • حساب کاربری
  • درباره ما
  • قوانین و مقررات
  • تماس با ما
  • اپلیکیشن آموزش زبان
مجوزها

logo-samandehilogo-enamadnashr-digitalbank-license

تمامی حقوق برای سایت زبان مستر محفوظ می باشد.

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت