کلمات آسان زبان انگلیسی | راحت ترین لغات انگلیسی

کلمات آسان زبان انگلیسی
آماده ی شروع یادگیری کلمات انگلیسی هستید؟ پس جای درستی هستید در این مقاله از کلمات آسان زبان انگلیسی شروع میکنیم. در زمان شروع یادگیری زبان، بسیاری از زبان آموزان راه های مختلفی را برای به یادسپاری زبان جدید انتخاب می کنند. یک سری افراد دنبال مکالمه کردن و صحبت با افراد می روند، و این در حالیست که برخی دیگر سعی می کنند زبان را در زمینه هایی که به آنها علاقه دارند مطالعه کنند.
یکی از راه ها برای شروع یادگیری زبان، یادگیری پرکاربردترین واژگان در وهله اول است. زبان انگلیسی کلمات مبتدی بسیاری دارد که باید یاد بگیرید، و برای شروع این مقاله گزینه بسیار مناسبی است.
اسم ها (Nouns) در انگلیسی
-
People (مردم):
این کلمه در میان 40 کلمه ی پرکاربرد زبان انگلیسی قرار دارد. و احتمال بسیار زیاد این کلمه در مکالمات شما بسیار استفاده خواهد شد. مثال:
.There are so many people in Azadi square
افراد/مردم بسیاری در میدان آزادی هستند.
-
Thing (چیز):
این واژه نیز در میان کلمات ساده در زبان انگلیسی است. خوبی آن مبهم بودنش و امکان استفاده از آن برای اشاره به چیزهای مختلف در مکالمات بسیار متنوع است.
مثال:
?What is that thing
آن چیز چیست؟
!That is my favorite thing to do
(آن) چیزِ مورد علاقه ی من برای انجام دادن است.
?Do you remember the name of that thing
نام آن چیز را به خاطر می آوری؟
-
Time (زمان):
این کلمه همانطور که مشخص است، جزو 10 درصد بالای کلمات ساده در زبان انگلیسی است. کلمه ی time هم معنی زمان می دهد و هم معنی “دفعه”. مثال:
?Do you remember that time we went to Iran’s National Museum
آن دفعه را به یاد می آوری که به موزه ملی ایران رفتیم؟
?What time should we meet
باید چه زمانی ملاقات کنیم؟
?What time is it
چه زمانی است؟ / ساعت چند است؟
-
Day (روز)
مثلا:
!Have a great day
روز خوبی داشته باشید!
?How’s your day
روزت چطور است؟
?What day is it
امروز چه روزی است؟
-
Man (مرد)
مثال:
.That man is wearing a hat
آن مرد یک کلاه به سر دارد.
-
Woman (زن)
این کلمه نیز یک کلمه ی کلیدیست. در هر صورت، زنان نیمی از جمعیت زمین را تشکیل می دهند. مثال:
.I am a woman, and so are you
من یک زن هستم، و همچنین تو هم هستی.
-
Child (بچه / کودک)
این واژه در 20% بالای کلمات ساده زبان انگلیسی قرار می گیرد. مثال:
.The woman took her child to the pool
زن بچه اش را به استخر برد.
افعال (Verbs) در انگلیسی
ردیف | کلمه | معنا | مثال |
8 | be | بودن |
.I want to be a doctor after college می خواهم بعد از کالج دکتر باشم (شوم). |
9 | have | داشتن / خوردن |
.I have three meetings today امروز سه تا جلسه دارم. |
10 | do | انجام دادن |
.I have so much to do today امروز خیلی کار برای انجام دادن دارم. ?What did you do چه کردی؟ |
11 | say | گفتن |
?How do you say this word چطور این کلمه را می گویی؟ ?What did you say چه گفتی؟ |
12 | go | رفتن |
?Where do you want to go today امروز می خواهی کجا بروی؟ .I have to go to the store من باید به فروشگاه بروم. |
13 | get | گرفتن |
?What did you get for your anniversary برای سالگردت چه گرفتی؟ |
14 | make | ساختن / درست کردن |
My family taught me how to make our famous recipes خانواده ام به من یاد داد که چطور غذاهای معروفمان را درست کنم. |
15 | know | دانستن |
.I know that Saturday is the day after Friday می دانم که شنبه روز بعد از جمعه است. |
16 | see | دیدن |
.I see that your shirt is blue می بینم که پیراهنت آبیست. ?Do you see your brother over there برادرت را آنجا می بینی؟ |
17 | come | آمدن |
.Come here, please لطفا بیا اینجا. ?Can you come to the office this afternoon می توانی امروز بعدازظهر به دفتر بیایی؟ |
18 | look | نگاه کردن |
.Look toward the teacher به سمت معلم نگاه کن. |
19 | want | خواستن |
.I want to eat my lunch می خواهم نهارم را بخورم. ?What do you want to do this weekend می خواهی این آخر هفته چه کار کنی؟ |
20 | use | استفاده کردن |
?Can you use this advanced device می توانی از این دیوایس پیشرفته استفاده کنی؟ |
برای آشنایی بیشتر به مقاله افعال زبان انگلیسی مراجعه نمایید.
حروف ربط (Conjunctions)
21- as
این کلمه می تواند معانی مختلفی داشته باشد؛ از “در حالی که” تا در مواقع مقایسه دو چیز و ویژگی های آنها.
مثال:
.His twice as tall as his brother
او دوبرابر بلندتر از برادرش است.
.As a police officer, he understands the law quite well
به عنوان یک افسر پلیس، او قانون را تا حد خوبی می فهمد.
22- and (و)
این کلمه در بسیاری جملات و موقعیت های کاملا متفاوت استفاده می شود. مثال:
.1 and 3 equals 4
1 و 3 مساوی است با 4.
.Today’s weather is hot and humid
(آب و) هوای امروز گرم و مرطوب است.
23- but (اما)
از کلمه but برای ایجاد یک تضاد با جمله یا عبارت قبلش استفاده می شود. مثلا:
.I love ice cream, but I’m allergic to dairy
من عاشق بستنی ام، اما به لبنیات حساسیت دارم.
.I was sleeping, but only after I worked all night
من خواب بودم، اما تنها بعد از این که تمام شب را کار کردم.
24- before (قبل)
هر کسی به این کلمه مخصوصا در زمان صحبت راجع به اتفاقات و زمانهای مختلف نیاز دارد.
مثال:
.Before I moved to England, I lived in Mexico
قبل از نقل مکان به انگلستان، در مکزیک زندگی می کردم.
?Could you repeat what you said before
می توانید آنچه قبلا گفتید را تکرار کنید؟
25- After (بعد)
در مقابل before، این کلمه قرار می گیرد. حتی در تبلیغات جراحی های زیبایی و … هم دیده اید که دو عکس در کنار دیگر تحت عنوان های before و after قرار می گیرند. مثال:
.After the exam, we went to the movies and had lots of fun
بعد از امتحان، به سینما رفتیم و یک عالمه خوش گذراندیم.
26- When (زمانی که)
درست است که این کلمه را در پرسش ها و جملات سوالی انگلیسی دیده اید، اما کاربرد دیگر آن در میان جمله و میان دو عبارت یا جمله با معنای “زمانی که” است. مثال:
.He liked to say he knew her when she wasn’t a celebrity
او دوست داشت که بگوید زمانی که سلبریتی نبود می شخناتش.
حروف اضافه (prepositions)
27- of
این واژه کاربردهای زیادی دارد. مثلا می تواند برای توصیف ارتباط فعل و مفعول به کار رود، یا یک بخش از یک کل. این کلمه بسیار مهم و کاربردیست. مثلا:
.The leg of her pants
پاچه شلوارش.
.He was a king of kings when playing chess
او در زمان شطرنج بازی کردن پادشاهِ پادشاهان بود.
Of در این جمله به معنای “ِ” است.
28- In (در)
از این کلمه هم در مکان، هم در زمان، و هم مسائل انتزاعی تر استفاده می شود.
مثال:
.In Spain, people are happier
در اسپانیا، مردم شادتر هستند.
.We walked in the park for hours
ساعت ها در پارک راه رفتیم.
.In politics, you can’t trust anyone
در سیاست، نمی توانی به هیچ کس اعتماد کنی.
29- To (به/برای این که)
این کلمه نیز کاربردهای زیادی دارد؛ از توصیف حرکت و جهت گرفته، تا بیان مقاصد و دلیل و حتی ارتباط بین زمان ها.
مثال:
!To infinity, and beyond
به سوی بینهایت و فرارتر از آن!
.From 1985 to 2001, they lived in the house at the corner
از 1985 تا 2001، آن ها در خانه سر نبش زندگی کردند.
30- For (برای)
حال این “برای” می تواند نشان دهنده ی دلیل باشد یا مالکیت. مثال:
.Those bags are for your mother
آن کیف ها/کیسه ها برای مادرت هستند.
.We walked for days to get to the end of the road
ما برای (به مدت) روزها راه رفتیم تا به پایان جاده برسیم.
31- with (با)
مثلا:
.I am playing baseball with my cousin today
امروز دارم با پسرعمویم بیس بال بازی می کنم.
32- On (روی / در)
از این کلمه هم در رابطه با مکان و هم زمان می توانیم استفاده کنیم. مثال:
.The mug is on the table
ماگ روی میز است.
.He talked to me on Monday
او دوشنبه با من صحبت کرد.
33- At (در)
از این کلمه نیز هم برای موقعیت مکانی و هم زمان استفاده می شود. مثال:
.I will be at the café at 5 pm
ساعت 5 در کافه خواهم بود.
34- From (از)
این کلمه هم شبیه به at است با این تفاوت که مبدا را نشان می دهد. مثال:
35- Like (مثل)
گرچه بسیاری از ما این کلمه را به عنوان فعلی با معنای “دوست داشتن” می شناسیم، اما می تواند در مقایسه و شباهت نیز کاربرد داشته باشد.
مثلا:
.He was crying like a baby
او داشت مثل یک بچه گریه می کرد.
دیگر کلمات
36- Hey/Hi (سلام)
هر دوی این کلمات به معنای “سلام” و در حالت دوستانه و غیررسمی به کار می روند. گرچه hey نسبت به hi شاید کمی غیررسمی تر باشد و بیشتر با کسانی به کار می رود که از قبل آنها را می شناسیم و به آنها نزدیک هستیم.
مثلا:
Hey, how are you today?
سلام، امروز چطوری؟
Hi, I’m doing well, thanks.
سلام، خوبم، ممنون.
37- Now (حالا/الان)
مثال:
.Now would be a good time to start working
حالا زمان خوبیست برای شروع کار کردن.
38- Please (لطفا)
توجه داشته باشید که کلمه please می تواند هم در ابتدا، هم در میان، و هم در انتهای جمله بیاید.
مثال:
?Can you please help me with this question
می توانی لطفا در این سوال کمکم کنی؟
.Give me a coffee, please
به من یک قهوه بدهید، لطفا.
39- What (چه / چیزی که)
نکاتی که راجع به کلمه when گفتیم در اینجا نیز صدق می کند. مثلا:
?What did you do last night
دیشب چه کار کردی؟
?He said what
چه گفت؟
40- Yes (بله)
هیچ نیازی به توضیح نیست. مثال:
.Yes, it is hot today
بله، امروز هوا گرم است.
.Yes, I agree with you
بله، با شما موافقم.
41- No (نه / خیر)
.No, I don’t like chocolate
نه، من شکلات دوست ندارم.
.No, I can’t listen to all your crap
نه، نمی توانم به همه ی مزخرفاتت گوش کنم.
سخن پایانی
به یاد داشته باشید که این کلمات آسان زبان انگلیسی ابتدای راه است. در صورتی که می خواهید با مقالات دیگر ما به شکل پله پله و با گروه بندی منظم و درست آشنا شوید و از آنها یاد بگیرید، حتما از بخش آموزش زبان انگلیسی دیدن کنید. اما در صورتی که می خواهید به شکل کامل و از پایه تا پیشرفته یک بار برای همیشه زبان انگلیسی را یاد بگیرید، از آموزش جامع زبان انگلیسی دیدن کنید.
دیدگاهتان را بنویسید