افعال زبان اسپانیایی | 100 فعل پرکاربرد + مثال

یادگیری افعال زبان اسپانیایی بسیار مهم است زیرا در صورتی که قبلا کوچکترین تجربهای از یادگیری یک زبان خارجی داشته بوده باشید، خواهید دانست که یکی از مهمترین ابعاد جملهسازی و قواعد در هر زبانی دانستن فعلهای مهم و ضروری در آن زبان است. با توجه به این که این موضوع در رابطه با جمله سازی و قواعد اسپانیایی هم صدق میکند تصمیم داریم در این مقاله به ۱۰۰ مورد از رایجترین افعال در زبان اسپانیایی بپردازیم و با استفاده از جملات مثال به همراه ترجمه، با این افعال بیشتر آشنا شویم و به تسلط بیشتری روی آنها دست یابیم. با ما همراه باشید.
پرکاربرد ترین افعال زبان اسپانیایی + معنی فارسی
در ادامه ابتدا لیستی از این افعال به همراه معنای آنها را خواهید دید و سپس به سراغ جملات مثال ساده میرویم تا بتوانید استفادهی این افعال در جملات را ببینید. به یاد داشته باشید که هر چقدر در اسپانیایی پیشرفت میکنید، میتوانید به ساخت جملات پیچیدهتر و زیباتری بپردازید:
افعال زبان اسپانیایی | معنی فارسی |
---|---|
ser | بودن |
tener | داشتن |
hacer | انجام دادن، ساختن |
decir | گفتن |
estar | بودن |
ir | رفتن |
ver | دیدن |
dar | دادن |
saber | دانستن |
querer | خواستن، عشق ورزیدن |
venir | آمدن |
poner | گذاشتن |
poder | توانستن، قادر بودن |
usar | استفاده کردن |
parecer | به نظر رسیدن |
empezar | شروع کردن |
seguir | دنبال کردن، ادامه دادن |
encontrar | پیدا کردن |
llamar | زنگ زدن |
pensar | فکر کردن |
llevar | حمل کردن، آوردن |
pasar | گذشتن |
tomar | گرفتن، نوشیدن |
volver | برگرداندن |
salir | ترک کردن، بیرون رفتن |
vivir | زندگی کردن |
pedir | خواستن |
sentir | احساس کردن |
deber | مدیون یا بدهکار بودن، باید |
dejar | اجازه دادن، ترک کردن و رفتن |
llegar | رسیدن |
hablar | صحبت کردن |
buscar | جست و جو کردن، به دنبال گشتن |
existir | وجود داشتن |
entender | فهمیدن |
recibir | دریافت کردن |
escribir | نوشتن |
leer | خواندن |
conocer | شناختن، ملاقات کردن و آشنا شدن |
jugar | بازی کردن |
recordar | به یاد آوردن |
trabajar | کار کردن |
abrir | باز کردن |
permitir | اجازه دادن |
necesitar | احتیاج داشتن |
mostrar | نشان دادن |
cambiar | عوض کردن |
correr | دویدن |
creer | باور داشتن |
lograr | به دست آوردن |
preguntar | پرسیدن |
considerar | در نظر گرفتن |
comprar | خریداری کردن |
terminar | تمام کردن، به اتمام رساندن |
cerrar | بستن |
dormir | خوابیدن |
oír | شنیدن |
perder | گم کردن |
esperar | صبر کردن، امید داشتن |
morir | مُردن |
mantener | ادامه دادن |
contar | شمردن، گفتن |
comenzar | آغاز کردن |
ayudar | کمک کردن |
presentar | ارائه کردن، معرفی کردن |
crear | خلق کردن |
mirar | نگاه کردن، تماشا کردن |
estudiar | مطالعه کردن، درس خواندن |
viajar | سفر کردن |
comer | خوردن |
ganar | برنده شدن، به دست آوردن |
entender | متوجه شدن |
aceptar | پذیرفتن |
escuchar | گوش کردن |
entrar | وارد شدن |
pagar | پرداخت کردن |
sufrir | زجر کشیدن، رنج بردن |
explicar | توضیح دادن |
nacer | متولد شدن |
vender | فروختن |
sentar | نشستن |
construir | ساختن |
caer | افتادن |
parar | متوقف شدن |
mover | حرکت دادن، جابجا کردن |
ofrecer | پیشنهاد یا آفر دادن |
recordar | به یاد آوردن |
seguir | دنبال کردن |
intentar | امتحان کردن |
aprender | یاد گرفتن |
repetir | تکرار کردن |
descubrir | کشف کردن |
crecer | رشد کردن، بزرگ شدن |
levantar | بلند کردن، بالا بردن |
cubrir | پوشاندن |
decidir | تصمیم گرفتن |
bailar | رقصیدن |
saltar | پریدن |
cantar | آواز خواندن |
dibujar | کشیدن |
مثال های افعال زبان اسپانیایی به همراه ترجمه فارسی
Yo soy profesor.
(من یک مدرس هستم)
Ella tiene tres gatos.
(او سه گربه دارد)
Vamos a hacer una torta.
(تصمیم داریم/قرار است یک کیک درست کنیم)
El niño dice la verdad.
((آن) پسر حقیقت را میگوید)
Tú estás feliz.
(تو خوشحال هستی)
Nosotros vamos al cine.
(داریم به سینما میرویم)
Yo veo una mariposa.
(یک پروانه میبینم)
Él me da un libro.
(او به من یک کتاب میدهد)
Sabemos la respuesta.
(ما پاسخ را میدانیم)
Yo quiero un helado.
(من یک بستنی میخواهم)
Ellos vienen a la fiesta.
(آنها به مهمانی میآیند)
Pongo la llave en la mesa.
(من کلید را روی میز میگذارم)
Puedo hablar español.
(میتوانم اسپانیایی صحبت کنم)
Usamos el auto para viajar.
(ما از ماشین برای سفر کردن استفاده میکنیم)
Parece un buen día.
((امروز) روز خوبی به نظر میآید)
Empezamos a trabajar temprano.
(ما زودهنگام شروع به کار میکنیم)
Sigo a mi hermano.
(من برادرم را دنبال میکنم)
Encuentro mis llaves.
(کلیدهایم را پیدا میکنم)
Llamo a mi madre.
(به مادرم زنگ میزنم)
Pienso en ti.
(راجع به تو فکر می کنم)
Llevo la mochila a la escuela.
(کولهپشتی را به مدرسه حمل میکنم)
El tiempo pasa rápido.
(زمان سریع میگذرد)
Tomo un café.
(یک قهوه مینوشم)
Vuelvo a casa.
(من به خانه بازمیگردم)
Salgo con mis amigos.
(با دوستانم بیرون میروم)
Vivo en Madrid.
(در مادرید زندگی میکنم)
Pido una pizza.
(یک پیتزا سفارش میدهم)
Siento el viento en mi cara.
(باد را روی صورتم حس میکنم)
Debo estudiar para el examen.
(باید برای امتحان مطالعه کنم / درس بخوانم)
Dejo el paraguas en la entrada.
(چتر را در ورودی جا گذاشتم)
Llego tarde a la reunión.
(دیر به جلسه میرسم)
Hablamos en español.
(ما به زبان اسپانیایی صحبت میکنیم)
Busco mis gafas.
(دنبال عینکم میگردم)
Los dinosaurios existieron hace millones de años.
(دایناسورها میلیونها سال پیش وجود داشتند)
Entiendo el problema.
(من مشکل را متوجه میشوم (میفهمم))
Recibo una carta de mi abuela.
(یک نامه از مادربزرگم دریافت میکنم)
Escribo un poema.
(یک شعر مینویسم)
Leo un libro interesante.
(یک کتاب جالب میخوانم)
Conozco a Juan desde la infancia.
(خوان را از بچگی میشناختهام)
Juego al fútbol los domingos.
(یکشنبهها فوتبال بازی میکنم)
Recuerdo mi primer día de escuela.
(اولین روز مدرسهام را به خاطر میآورم)
Trabajo en una empresa.
(من در یک شرکت کار میکنم)
Abro la puerta.
(در را باز میکنم)
Permito que mi hijo vaya al concierto.
(به پسرم اجازه میدهم که به کنسرت برود)
Necesito un descanso.
(نیاز به یک استراحت دارم)
Muestro mis fotos de vacaciones.
(عکسهای تعطیلاتم را نشان می دهم)
Cambio mi horario de trabajo.
(برنامه کاریام را عوض میکنم)
Corro todos los días.
(من هر روز میدوم)
Creo en ti.
(من به تو باور دارم)
Logro terminar mi tarea.
(توانستم تکالیفم را تمام کنم)
Pregunto la dirección.
(من آدرس میپرسم)
Considero que es una buena idea.
(آن را به عنوان یک ایده خوب در نظر میگیرم)
Compro frutas en el mercado.
(من در بازار میوه میخرم)
Termino el libro.
(کتاب را تمام میکنم)
Cierro la ventana.
(پنجره را میبندم)
Duermo ocho horas.
(هشت ساعت میخوابم)
Oigo la música.
(موزیک را میشنوم)
Pierdo mi teléfono.
(تلفنم را گم کردم)
Espero el autobús.
(منتظر اتوبوس میمانم)
Muchas estrellas mueren cada día.
(هر روز ستارههای بسیاری میمیرند (از بین میروند))
Mantengo mi habitación limpia.
(من اتاقم را تمیز نگه میدارم)
Cuento hasta diez.
(تا ده میشمرم)
Comienzo a aprender francés.
(شروع به یادگیری زبان فرانسوی میکنم)
Ayudo a mi hermana con su tarea.
(به خواهرم در تکالیفش کمک می کنم)
Presento a mi novio a mis padres.
(دوست پسرم را به پدر و مادرم معرفی میکنم)
Creo una obra de arte.
(یک اثر/قطعه هنری خلق میکنم)
Miro la televisión.
(تلویزیون تماشا میکنم)
Estudio para el examen.
(برای امتحان درس میخوانم / مطالعه میکنم)
Viajo a Italia.
(به ایتالیا سفر میکنم)
Como una manzana.
(من یک سیب میخورم)
Gano la lotería.
(لاتاری را برنده میشوم)
Entiendo el chiste.
((این) جوک را متوجه میشوم)
Acepto la oferta.
(پیشنهاد مورد نظر را میپذیرم)
Escucho la radio.
(به رادیو گوش میدهم)
Entro en la tienda.
(وارد فروشگاه میشوم)
Pago la cuenta.
(صورتحساب را پرداخت میکنم)
Sufrimos en silencio.
(در سکوت زجر میکشیم)
Explico la lección.
(درس را توضیح میدهم)
Nací en 1990.
(من در ۱۹۹۰ متولد شدم)
Vendo mi coche.
(ماشینم را میفروشم)
Me siento en el parque.
(در پارک مینشینم)
Construyo una casa.
(یک خانه میسازم)
La hoja cae del árbol.
(برگ از درخت میافتد)
Paro de llover.
(باران متوقف میشود)
Muevo los muebles.
(اسباب و اثاثیه را جابجا میکنم)
Ofrezco mi ayuda.
(برای کمک کردن تعارف میکنم)
Recuerdo la primera vez que te vi.
(اولین باری را که تو را دیدم به یاد میآورم)
Sigo tus consejos.
(از توصیهات پیروی میکنم)
Intento aprender a tocar la guitarra.
(سعی میکنم گیتار نواختن را یاد بگیرم)
Aprendo a cocinar.
(آشپزی کردن را یاد میگیرم)
Repito la frase.
(جمله را تکرار میکنم)
Descubro un nuevo lugar.
(یک جای جدید را کشف میکنم)
Las plantas crecen rápido.
(گیاهان سریع رشد میکنند)
Levanto pesas en el gimnasio.
(در باشگاه وزنهها را بلند میکنم)
Cubro la mesa con un mantel.
(میز را با پارچه رومیزی میپوشانم)
Decido estudiar medicina.
(تصمیم دارم پزشکی بخوانم)
Bailo salsa.
(سالسا میرقصم)
El niño salta en el trampolín.
(پسر روی ترامپولین میپرد)
Canto en el coro de la iglesia.
(در گروه کُر کلیسا میخوانم)
Dibujo un retrato de mi madre.
(یک پرتره از مادرم میکشم)
سخن آخر
امیدواریم از مقاله افعال زبان اسپانیایی استفاده کافی را برده باشید. توجه داشته باشید که برای تسلط روی افعال مهم اسپانیایی و استفاده از آنها در مکالمه اسپانیایی باید تمرین بسیار داشته باشید و نمیتوانید یک شبه روی همهی آنها مسلط شوید به همین دلیل توصیه ما این است که حتما زمان کافی را به یادگیری اختصاص دهید.
دیدگاهتان را بنویسید