پادکست زبان انگلیسی 14 – One Rainy Night
پادکست زبان انگلیسی
One Rainy Night
One Rainy Night
Rain obscured the Georgia country road. Jody, driving a stolen pickup, braked suddenly for a white-uniformed hitchhiker who climbed into the cab gasping, “My car broke down!”
“You a doctor?”
“Right.”
“The asylum?” asked criminally insane Jody, who’d just fled from there.
“Yes,” lied murderous William, who’d just escaped from prison.
Dolores Roupe
یک شب بارانی
در زیر باران، جاده روستایی جورجیا دیده نمی شد. جودی که وانت دزدی را می راند ناگهان ترمز کرد و مسافری که روپوش (یونیفورم) سفید به تن داشت نفس زنان سوار وانت شد (و گفت): “اتومبیلم خراب شد!”
“دکتری؟”
“آره.”
جودی، دیوانه جنایتکاری که تازه از آسایشگاه روانی فرار کرده بود پرسید: “توی آسایشگاه کار می کنی؟”
ویلیام، قاتلی که تازه از زندان فرار کرده بود به دروغ گفت: “بله.”
دولورس روپ
One Rainy Night
Rain obscured the Georgia country road. Jody, driving a stolen pickup, braked suddenly for a white-uniformed hitchhiker who climbed into the cab gasping, “My car broke down!”
“You a doctor?”
“Right.”
“The asylum?” asked criminally insane Jody, who’d just fled from there.
“Yes,” lied murderous William, who’d just escaped from prison.
Dolores Roupe
یک شب بارانی
در زیر باران، جاده روستایی جورجیا دیده نمی شد. جودی که وانت دزدی را می راند ناگهان ترمز کرد و مسافری که روپوش (یونیفورم) سفید به تن داشت نفس زنان سوار وانت شد (و گفت): “اتومبیلم خراب شد!”
“دکتری؟”
“آره.”
جودی، دیوانه جنایتکاری که تازه از آسایشگاه روانی فرار کرده بود پرسید: “توی آسایشگاه کار می کنی؟”
ویلیام، قاتلی که تازه از زندان فرار کرده بود به دروغ گفت: “بله.”
دولورس روپ
دیدگاهتان را بنویسید