پادکست زبان انگلیسی 10 – Bedtime Story

پادکست زبان انگلیسی
Bedtime Story
Bedtime Story
“Careful, honey, it’s loaded,” he said, re-entering the bedroom.
Her back rested against the headboard.
“This for your wife?”
“No. Too chancy. I’m hiring a professional.”
“How about me?”
He smirked. “Cute. But who’d be dumb enough to hire a lady hitman?”
She wet her hips, sighting along the barrel.
“Your wife.”
Jeffrey Whitmore
قصه شب
مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت:”مواظب باش عزیزم، اسلحه پره.”
زن که به پشتی تخت تکیه داده بود گفت:”این برای زنته؟”
“نه، زیادی ریسک داره، میخوام یه نفر حرفه ای استخدام کنم.”
“من چطورم؟”
مرد پوزخندی زد:”خیلی بامزه و کیوته، اما کدوم احمقی برای آدم کشتن یک زن استخدام میکنه؟”
زن لبانش را مرطوب کرد، اسلحه را نشانه رفت.
“زن تو”.
جفری وایت مور
Bedtime Story
“Careful, honey, it’s loaded,” he said, re-entering the bedroom.
Her back rested against the headboard.
“This for your wife?”
“No. Too chancy. I’m hiring a professional.”
“How about me?”
He smirked. “Cute. But who’d be dumb enough to hire a lady hitman?”
She wet her hips, sighting along the barrel.
“Your wife.”
Jeffrey Whitmore
قصه شب
مرد موقع برگشتن به اتاق خواب گفت:”مواظب باش عزیزم، اسلحه پره.”
زن که به پشتی تخت تکیه داده بود گفت:”این برای زنته؟”
“نه، زیادی ریسک داره، میخوام یه نفر حرفه ای استخدام کنم.”
“من چطورم؟”
مرد پوزخندی زد:”خیلی بامزه و کیوته، اما کدوم احمقی برای آدم کشتن یک زن استخدام میکنه؟”
زن لبانش را مرطوب کرد، اسلحه را نشانه رفت.
“زن تو”.
جفری وایت مور
دیدگاهتان را بنویسید